سلام بر دوستان و همراهان محترم
چند وقت پیش یه مطلبی خوندم که یادم افتاد ما قبلا از این مطالب یه جایی زیاد می خوندیم!
یه وبلاگی بود که خدا بیامرزدش ( اینجا ) برید و فاتحه ای براش نثار کنید! انشاالله هرچی خاک اون وبلاگه بقای عمر وبلاگ شما باشه!
موضوع از این قراره که چند وقت پیش جایی (یادم نیست دقیقا کجا! ) راجع به ریشه یکی از ضرب المثل های ایرانی مطلبی خودنم و برای اینکه هم زکات این دانایی رو پرداخته باشیم و هم یادی از وبلاگ مرحوم فوق الذکر کنیم، تصمیم گرفتم که پستی رو به این موضوع اختصاص بدم!
مطمئنا ضرب المثل " فلانی عجب هفت خطیه " به گوشتون خورده که البته با ضرب المثل " فلانی عجب مار هفت خطیه " متفاوته. هرچند کاربرد هردوتاشون یکیه!
حالا این ضرب المثل از کجا اومده...
در گذشته برای نوشیدن نعوذ الله شراب (!! ) جام هایی بود که روش هفت خط کشیده شده بود و به تناسب اینکه هرکس چقدر تو شراب خواری تبحر داره خطوط بیشتری از جام رو براش پر می کردن و کسی که می تونسته جامی رو که تا خط هفتم پر بوده بنوشه، شراب خوار قهاری بوده!
با توجه به اینکه شراب خواری تو فرهنگ ایرانی و اسلامی ما یه عمل قبیح بوده برای این کسی که به اصطلاح آدم پدرسوخته ایه و توانایی زیادی تو انجام کار های ناپسند داره به اصطلاح می گنن که طرف عجب هفت خطیه!
مختصر و انشاالله مفید... این بود داستان این پست ما
برقرار باشید همراهان ما!
یادت نمیاد کجا خوندی؟؟؟؟؟؟
کتاب ادبیات....درس کمالملک
بابا دست مریزاد....چه فراموشکار
۷۵ ادبیات کنکور کوفتت بشه
اصلا منظور آدم پدر سوخته نیست......منظور آدمیه که توانایی انجام کارهارو به نحو بسیار زیرکانه داره :D
البته اصل کلمه هفت خط نیت بلکه هفت خطه است
کلا کلمه جالبیه ... من نظری ندارم
سلاام گل دختر

اااا! راست می گی؟!!
جون تو اصلا یادم نمیاد! درس کمال الملک رو یادمه ولی اینکه این داستان رو اونجا خوندم اصلا یادم نیست!ولی می دونم که جای دیگه ای هم خوندم یا شنیدم چون برای خیلی وقت پیش نیست!
اااا! من ادبیات رو ۷۵٪زدم؟!! این هم اصلا یادم نمیاد!! باور کن! تو چه خوب یادته!!
بله! بله! زیرکانه! فقط یکم از زیرکیش نادرست استفاده کرده!
نظری نداری؟!!! پس بالایی ها چی بود؟! :دی
خیلی دوست دارم!
یا حق
سلام بر یار همدل و شیرین سخن و ادب دوست و ادب شناس خودم!!....
بابا ما اینجا پوسیدیم!!...دلمون گرفته!!....
به چه زبونی بگیم که دلمون واست یه ذره شده؟؟؟ به چه زبونی؟؟؟؟هاااااا؟؟
تنها تنها میری تهران بی معرفت؟؟ بی ما؟؟ بدون ما؟؟ داشتیم بامرام؟؟
والا نداشتیم بلا نداشتیم!!
اعتراف کن....
که خوابگاه بی من سوت و کور است!
.
.
.
دلم واست یه ذره شده...!!
اما یه نظری هم از خودم در وکنم راجع به این پستت:
اول اینکه برای شادروان مرحومه ی مغفوره وبلاگ مذکور بسی فاتحه ها فرستادیم...
( توجه کن. وبلاگ مونث است و صفت برایش مونث آمده!!...
دیدی چه عربی خوبی دارم؟!)
دوم اینکه ایول ادبیات رو 75 زدی؟؟ تو که کارت درسته!
سوم اینکه این قضیه ی هفت خط و اینا برای درس کمال الملک بود فک کنم!!....
مرسی از یادآوری!
تو که 75 زدی باید یادآوری کنی دیگه!! نه من که....درصد زدم!
(بعدا درصدمو در گوشت میگم...هیچکی نفهمه!)
خیلی دوست دارم!
فعلا خداحافظ!
شنبه همدیگه رو میبینم!
سلام بر بزرگوار و عزیز یار باوفای ما
)




برای من که از زبون گذشته! تک تک سلول های بدنم فریاد می زنه: راضیییییییییییییییییییییییه!
بابا من که قبل اینکه برم بهت گفتم دارم می رم! تو هم بیا! سعادت نداریم بابا جان من! آخر این جدایی تا کی؟!!
به حق اعتراف می کنم که همین طوره! باور کن!
.
.
.
من خییییلی بیشتر! اینجا٬ تو خوابگاه دل تنگیم برای تو بیشتر حس میشه!
(دوستان گرامی! اگه از این تراوشات احساسی خدای نکرده حالتون بد شد به بزرگواری خودتون ببخشید! ما هم اینطوری هستیم دیگه! این هم یه جورشه!
ااا! وبلاگ کلمه انگلیسیه٬ از کجا رو جنسش نظرمی دی؟! البته حتما یه چیزی می دونی دیگه!! من که عربی رو بالای ۹۰٪ نزدم٬ تو زدی!
مثل اینکه این طوری می گن خودم که یادم نیست!!
از زهرا تشکر کن! من خودم هم یادم نیست از کجا شنیدم!!
من بیشتر دوست دارم!
خدا به همراهت
انشاالله! بی صبرانه منتظرت هستم! !
یا حق
shadidan lezzat bordim az hozuretoon
!
شدیدا لطف دارید! :)
سلام
ما تا حالا به معنی همون پدر سوخته ازش استفاده میکردیم
ممنون از توضیحاتتون خیلی جالب بود دیشب با موبایل ان شدم و خوندم کلی لذت بردم
حالا به جاش میتونم از معنی واقعی اینکه یارو عجب هفت خطیه استفاده کنم(دی)
یا حق
سلام
خواهش می کنم!
خوشحالم مفید واقع شد!
یا حق
سلاام!
جدا خدا بیامرزتش!! حکایت همچنان باقیست رو میگم!! :دی
از صدقه سری اون با دوستان خوبی اشنا شدیم که همچنان با خیلیهاشون در ارتباط هستیم!!
الفاتحه!!!! :))
چه یاد ایامی کردید خانم رستگار!!!:)
دستتون در د نکنه!!
از اونجایی که ما هم یه زمانی در این کار بودیم اجازه میخوام که ریشه یه ضرب المثل رو هم اینجا بگم!! موافقید؟! :دی
تا بحال شنیدید میگن "فلانی هِرّ رو از بِرّ تشخیص نیمده "؟
چوپانها وقتی گوسفنداشون رو میبرن برای چرا، برای کنترل گوسفندها از واژه های "هر" و "بر" استفاده میکنند!
"هر" یعنی برو و "بر" یعنی بیا!!
نحوه تلفظ این واژه ها نیاز به مهرات خاصی داشت تا درست عمل کنه!!
در جمع چوپانها به چوپانی که ناشی بود و به فنون لازم اشنا نبود میگفتن که فلانی "هر" رو از " بر" تشخیص نمیده!! :دی
خوب بید؟!!!! :)))
ممنونم
التماس دعا
یا علی
سلام


جدا! جدا!
انشاالله هرچی خاک اونه بقای عمر ۱۲۳ تمام... باشه!
خواهش می کنم!
خواهش می کنم صاحب اختیارید! ما هم شاگردی می کنیم!
هااا! خیلی خوب بید! دستتان درد نوکنه!
محتاجیم به دعا!
یا حق
سلام فائزه جان
خیلی مفید هم بود راستش من نمیدونستم
ممنونم
ریشه ی ضرب المثلی که آقای وطن دوست هم گفتن مفید بود
ممنونم .
یا علی.
سلااام...
حالتون خوبه؟
به نقل از یه دکتر ادبیات شنیده بودیم!
برام خیلی جالب بود!!
انشاالله که جز "خط مستقیم" هیچ خطی تو زندگیمون نباشه!!
یاعلی
صبح نزدیک است و ...
سلام
به روز که نیستین پس فقط عرض ارادت...
یا حق
سلام سلام
خوبی عزیز؟
دمت گرم دوباره کی واسم دعا میکنی؟ این یکی خیلی موثر بود
:-)
مواظب خودت باش
یا علی
سلام فائزه جان
من هم بالاخره ویلاگ دار شدم البته تازه امروز شروع به کار کرده. خیلی خوشحال می شم اگر بهم سر بزنی.
راستی تا آنجایی که من یادمه در داستان کمال الملک کلمه هفت خط فقط ذکر شده بود اما توضیحی دربارش وجود نداشت. البته در آن توضیحات انتهای کتاب ممکنه مطلبی دربارش نوشته شده بوده.
موفق باشی عزیزم
سلام
خبی فائزه جان؟
حکایت جالبی بود
و جسارتا یاد او وبلاگ خاک خورده جناب مهندس افتادم!!
در پناه حق
قربونت بشم عزیزم مرسی از لطف ومحبتت هرجا هستی موفق باشی
سلاااااااااااااام عزیز دلم!!
چه طوری شما؟؟
بابا دلتنگ شما هستیم ما٬چه کنیم؟؟
در ضمن از قبیل پستا بیشتر بذارید.مگر نویسنده ی محترم وبلاگ مذکور دلشون به رحم اومد و اون وبلاگ بیچاره رو به روز کردن.
البته از قدیم گفتن که : نو که بیاد به بازار کهنه می شه دل ازار!!
:)
اگه دلشون به رحم نیومد هم شما پسورد وبلاگ رو از ایشون بگیرید و راه شون رو ادامه بدید که ما از این قبیل پست ها بسیار دوست می داریم
برقرار باشید
در پناه حق
یا علی
سلام بر رستگار و تمامی دوستانی که این مطلب رو می خونند
اینجا تهران است....دانشگاه شهید بهشتی...خوابگاه خواهران واحد دانشگاه...ساعت ۷:۵۱ ... روز ۵ مهر یکهزار و سیصد و هشتاد و نه.... اینجانب زهرا ...دانشجوی مهندسی برق-مخابرات...ورودی ۸۹ گزارش می کند...اینجا تعدادی موجود زنده که شباهت عجیبی به انسانها دارند بسیار خسته و فرسوده از ترافیک و شلوغی و غریبی و مسافت و غیره رویت می شود.....
از تمامی هموطنان عزیز بالاخص دانشجویان غربت کشیده تقاضا می شود کمکهای معنوی خود را دریغ نفرمایید...با ذکر صلوات و توسل به ائمه اطهار دستها را به سوی آسمان برده و دعایمان کنید...با تشکر...زهرا
سلام جیگر .
مطلب خوشملی بود که تو ادبیات دبیزستان با همین توضیحات اومده بود.ولی بازم مرسی.
سلام بر خواهر غریب و تنهای خودمان !
هر چند که (ببخشیدا) ولی ما کلا با وبلاگ شما حال نمی کنیم ولی این یکی بد نبود !
یعنی اموزنده بود!!
در هر صورت دست شما درد نکنه