...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

انا لله و انا الیه راجعون


شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم

وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد

دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن

در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم

کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت

 

baba bozorg.JPG 

 

هرچند هنوز در باورم نمی گند٬ اما...

رفتی...

رفتی و با رفتنت بر سینه ها داغی و بر روح ها زخمی و بر چشم ها اشکی بر جای گذاشتی...

رفتی و با رفتنت باری دیگر مرگ، این سنت تغیر ناپذیر خداوند را به ما یادآور شدی که " انا لله و انا الیه راجعون"

و چه زیبا و آرام رجعتی بود...

امشب و در این لحظه می خواهم با تو سخن بگویم... سخن از شروع ساعاتی که از پیشمان پر کشیدی و نیندیشیدی که

این خانه بی تو مرا حبس می شود

آوارگی کوه و بیابانم آرزوست

به یاد داری لحظه ای را که آرام و راحت در بسترت خواب بودی و من به دیدارت آمدم. اما این بار با شنیدن صدایم از خواب برنخاستی و به استقبالم نیامدی! دستم را به محبت نفشردی و با بوسه های مهربانت پذیرایم نشدی...

آن لحظه بود که زانوهایم لرزید و پاهایم توان ایستادن نداشت. مگر می شد باور کرد که آن صدای پرحلاوت و گیرا خاموش شده و آن چهره آسمانی دیگر نمی خندد، مگر می شد پذیرفت که زین پس به هنگام دیدار به جای مامن گرم آغوشت، سرمای سنگ و خاک نصیبمان می شود؟!...

اندوهبار به چهره باعظمت و مهربانت خیره شدم...

کاش پدر می گذاشت تا ثانیه ای بیشتر به آن صورت کبود بنگرم. آن صورتی که هیچ گاه بدون لبخند ندیده بودم و هم اکنون سرد و بی روح در مقابل دیدگانم بود...
پدر! آن نماد استقامت! دیدی چه مردانه تکیه گاهمان بود و دم نمی زد از دردی که درونش را به نابودی می کشاند؟... فرزندت  را دیدی؟!...

پدر بزرگ مهربانم! زندگیت، اعمال و رفتارت، سخنانت و غروب غم انگیزت همه  و همه باعث سرفرازیمان بود!

وقتی جمعیت مردم داغدار را در عزاداریت دیدم... وقتی سخنان مردم را از بزرگی، شخصیت، بخشندگی و دین داریت شنیدم... وقتی سخن آن زن را در مزارت شنیدم که می گفت: " حاج محمد همیشه در خاکسپاری ها با سخنانش مردم را آرام می کرد، حال چه کسی در عزایش مردم را تسلی می دهد؟!..."

وقتی فاطمه صغری، آن زن مستمند کم شنوا، را دیدم که چگونه در عزایت از فرط گریه بی حال شد و می گفت که گویی پدرش را از دست داده و از بخشنگی و مهربانی تو می گفت...

وقتی مردم می گفتند که تو پدر شاهکوه بودی و با رفتنت شاهکوه یتیم شد...

وقتی در خاکسپاری آن مرد فریاد برآورد که: " خاک نریزید... " و بی حال شد!

...

همه اینها ما را سربلند می کرد... سربلند از اینکه بازماندگان تو هستیم... بیش از پیش افتخار می کنم که نوه حاج محمد مهدی عباسی هستم ، بزرگ خاندان عباسی!

و البته بار مسئولیتی که برای زنده داشتن نام و راه تو بر دوشمان است.... 

اما...

ای ستون خانواده! بدان که با عروج آسمانیت در غروب دو شنبه، در سرزمین اجدادیت، ستون های وجودمان به لرزه درآمد و فروریخت و اکنون قلب هایمان به ویرانه ای مبدل شده و تلاطم آتشین دریای دلتنگی ات بر آرامش ساحل زندگیمان هجوم می آورد و چه ویرانگر امواجیست که در عمق قلب ساحل رخنه کرده و روحمان رامی فرساید...

و فقط و فقط یادآوری خاطرات زیبای با تو بودن و امید به اینکه تو در جوار خدای عزوجل به جایگاهی که سزاوارش هستی دست میابی دردمان را کمی تسکین می دهد و بر داغ نبودنت در کنارمان با یاری خداوند منان صبر پیشه می کنیم زیرا که خداوند خود می فرماید: " الله مع الصابرین " و برای آرام شدن دل های بیتابمان به وجود بی نهایت خودش پناه می بریم چرا که " الا بذکر الله تطمئن القلوب " و در مقابل مشیتش سر تعظیم فرود می آوریم...

سلام ما را به خدا برسان!

دوستت دارم و دلم برایت بسیار تنگ است!

به امید دیدار دوباره ات

فائزه (رستگار)

نظرات 11 + ارسال نظر
د یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:11 ق.ظ

سلام.

تسلیت مجدد....
برای پدربزرگتون علو درجات و عزیزانشون صبر از خداوند مسئلت دارم....

یاد باد آنکه سر کوی توأم منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آنچه ترا در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی میکرد
عشق میگفت بشرح آنچه برو مشکل بود

آه از آن جورو تطاول که درین دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم. هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دوش بر یاد حریفان بخرابات شدم
خم می دیدم، خون در دل و پا در گل بود

بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل درین مسئله لایعقل بود

راستی خاتم فیروزۀ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

دیدی آن قهقۀ کبک خرامان حافظ
که از سر پنجۀ شاهین قضا غافل بود

امین یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام و عرض تسلیت مجدد

«بشارت بده به بردباران، همان کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد گویند: «انا للّه و انا الیه راجعون؛ درود و رحمت پروردگار بر آنان باد و اینان ره یافته‌اند». (سوره بقره، آیه 156)

راضیه یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ http://judyabot.blogfa.com

سلام عزیزم

خوبی؟!

خیلی دلم برات تنگ شده چون این "خیلی دلم برات تنگ شده " با "خیلی دلم برات تنگ شده " های سابق فرق داره چون وااااااقعا و از صمیم قلب دلم برایت تنگ شده!

فائزه جون یه دنیا دوستت دارم و از اینکه این غم بزرگ رو داری بر دوش میکشی ناراحتم!

منو در غم خودت شریک بدون!

خدا بیامردشون!
معلومه که مرد بزرگی بودند!

دوست دارم
فعلا

ع.ر.وطندوست یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 ب.ظ http://123tamam.blogsky.com

سلاام!


همه میروند! ولی زیبا رفتنه که هنره!! این زیبا رفتن از عهده هر کسی بر نمیاد!

این عزیزان نعمت هستند! خدا هم در دادن نعمت مختاره و هم در گرفتن نعمت! پس هیچ جای شکوه و شکایتی نیست!زمانی که نعمت رو داریم شکر میکنیم و وقتی هم که نداریم صبر میکنیم!

فاصله جدایی انسانها از همدیگه در این دنیا خیلی کمه! فاصله اساسی رو باید در اون دنیا دید! که این فاصله کیفیت اعمال انسانهاست! در این دنیا دو نفر با هر کرداری فاصله ای با هم ندارن! و سرنوشتشون یکیه! (مرگ)ولی در دنیای دیگه به اندازه سر سوزنی اختلاف در اعمال ، بین انسانها فاصلهست!!
یکی به جایی میرسه که همنشین ابرار میشه و یکی هم در جایی ساکن میشه که هیچ فریاد رسی ندارند! و شاید تنها دیدار در قیامت صورت بگیره و بعد هر کسی بره دنبال کار خودش!
دنیای عجیبیه!

انشاالله که پدر یزرگ شما هم در اون دنیا به شما افتخار کنند و در برابر دیگر بزرگان بخاطر داشتن ذریه ای خوب سرشون رو بالا بگیرند!! چرا که ذریه هر کس در اخرت انسان هم تاثیر گذار خواهد بود!

خدایا!
ما را زنده بمیران!
ما را شاد بمیران! شاد از شادی تو!شاد از دیدار تو!
ما را امیدوار بمیران!
ما را زیبا بمیران!
ما را عاشق بمیران!

با گفتن این دعا یاد حرف امام خمینی افتادم: مثل چمران زندگی کنید!مانند چمران بمیرید!

روانشون شاد!
غمتون سبک


دعا گوی شما هستیم

یا علی

اعظم مامان سپهر دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ق.ظ http://www.sepehrabbassi.blogfa.com

سلام عزیزم
میدونی که چقدر سخته از آقا جون گفتن و نوشتن
امیدوارم که بتونیم این این فراق بزرگ را تحمل کنیم انگونه که خودش میخواست و همیشه سفارش میکرد
مراقب خودت باش عزیزم

مهرگان دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام فائزه جان
این پستت رو اصلا نخوندم ... منم هنوز داغ عزیزترینم در دلمه و تاب خواندن و شنیدن ندارم ...

اما از خداوند میخوام به شما عزیزانش صبر و بردباری عنایت کنه

وانشالله روحش در این ماه های عزیز و پر برکت قرین رحمت الهی باشه

موفق باشی

راضیه دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ب.ظ http://charand-parand.blogfa.com

سلام خانمی!

من اینجام!

مرسی که به وبلاگ مشترک منو دوستای دبیرستانم سر زدی!!!

بازم بیا که من مطلب گذاشتم!

سید سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ http://shia-book.blogsky.com

سلاام...

تسلیت مجدد من رو پذیرا باشید....
از خدا براتون طلب صبر می کنم....

غریق رحمت الهی باشند....
انشاالله...

صبح نزدیک است و ...

مهدی.م چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ق.ظ

سلام تسلیت میگم
من هم عید به فاصله یک هفته پدر بزگ و مامان بزرگم رو از دست دادم
حست رو درک میکنم
خدا صبر بده

س.ح پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام عزیزم
خوبی؟
من خییییییلی شرمندم که دیر متوجه شدم راستش اصلا سر نزدم این چند وقته..
تسلیت میگم خدا با اولیا محشورشون کنه..
من دیروز یه ایمیل هم فرستادم برای شما رسیده؟

التماس دعا عزیزم
یا علی

سلام عزیز دل
خدا رو شکر
خوااااااهش می کنم عزیزم! همین که به یادمی یه دنیا ارزش داره! :)
ممنون! بزرگواری عزیزم

بله رسیده! به خاطر داشتن چنین دوستایی خدا رو شکر می کنم! ؛)

محتاجیم به دعا
دوست دارم!

یا حق

س - ف پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ب.ظ

سلام عزیز
انقدر برات بگم که تاب نیوردم پست رو کامل بخونم...
چی بگم...
من که تو این زمینه خیلی ضعیف ام...
خدا بیامرزت شون
و برات از خدا سبد سبد صبر می خوام
التماس دعا
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد