...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

where is my university?!!

با سلام 

اینجا تهران٬ دانشگاه علوم پزشکی منحل شده (!!) ایران! 

 

حتما خبر این اتفاق به گوش شما هم خورده؟! 

شفاف :دانشگاه علوم پزشکی ایران با بیش از 6 هزار دانشجو و 731 عضو هیئت علمی ،در خبری ناگهانی از روز شنبه 8 آبان منحل شد.این اقدام دولت که برای 14 هزار پرسنل این دانشگاه و 6 هزار دانشجوی در حال تحصیل در آن کمتر از زلزله ای 8 ریشتری شوک آور نبود ،باعث شکل گیری تجمع اعتراضی دانشجویان در صحن دانشگاه شد .

  

انحلال یا ادغام...؟! مساله این است!! 

چرا با بازی با یه کلمه با آبروی یه دانشگاه بازی می کنن!  

قضیه از این قراره که صبح روز شنبه٬‌ ما دانشجویان دانشگاه منحل شده (!) ایران بی خبر از خوابی که مسئولین محترم برامون دیدن و اتفاقاتی که قراره بیفته خوش و خرم راهی کلاس هامون شدیم و با این خبر که به زلزله تعبیر شده مواجه شدیم!  

اولش که گفتن دانشگامون با دانشگاه تهران و همچنین شهید بهشتی ادغام شده. از این به بعد بخش آموزشی زیر نظر دانشگاه تهران و بخش درمانی زیر نظر دانشگاه شهید بهشتی اداره میشه و مدرک شما هم میشه مدرک دانشگاه تهران و دیگه چیزی به نام دانشگاه ایران از صحنه روزگار محو شده!  

اولش که قیافه ما این جوری بود!  

دقیقا همون روز شنبه با ورود به سایت دانشگاه به جای عبارت IUMS (Iran University of Medical Sciences) به عبارت TUMS برخوردیم! باور نمی فرمایید، امتحان کنید! www.iums.ac.ir  

و همون صبح شنبه رئیس دانشکده ما استعفا داد! رئیس دانشگاه برکنار شد و تعدادی از مسئولین هم بلافاصله برکنار شدن!

و ما این طوری شدیم!  

عجب سرعتی!  

ولی این تازه اول داستان بود! فردا صبح یه تعدادی از دانشجو ها برای اعتراض رفتن دانشگاه مرکزی! البته چون ما هنوز تو خماری بودیم و ماهیت این کار و سود و فایده هاش برامون مشخص نشده بود و به قول معروف توجیه نشده بودیم و در کل تو کف بودیم، با اعتراض کننده ها همراهی نکردیم! مخصوصا که تو این مواقع هم بازار شایعات داغه و نمی شه به هیچ حرفی اعتماد کرد! 

خلاصه...

رفتن دانشجویان معترض از همه دانشکده ها به محل دانشگاه مرکزی همانا و دیدن برداشتن نام ایران از سر در دانشگاه و جیغ و فریاد و شعار و اعتراض همان! اینجوری!    

عجب سرعتی!  

یک شنبه گذشت و سونامی شایعات و اعتراضات، دانشجویان رو تو خودش گرفت! 

و امروز! 

دوباره تجمع و اعتراض در دانشگاه مرکزی و البته بعدش به دانشکده هم کشیده شد!  

امروز رو با صدای شعارهای " نه بهشتی نه تهران، فقط دانشگاه ایران" و " اساتید با غیرت، حمایت حمایت" و ... گذروندیم و کلاس های عصر کنسل شد! این قسمتش به نفع خیلی ها تموم شد! ندیدن چهره مبارک استاد مکانیک حتی برای یه جلسه نعمتیه! شما که نمی شناسیدش پس غیبت نمی شه! آآخ! داغ دلم تازه شد!بگذریم... 

ولی خدایی این ایرانیا نبوغ شعاریشون بالاست هاا! این رو تو همه عرصه ها ثابت کردن! 

.

و حالا... 

می گن می خوان بهمون مدرک درجه 2 دانشگاه تهران (دانشگاه پردیس کرج) رو بدن! 

می گن برای طرح خلوت سازی تهران (!) می خوان منتقلمون کنن کرج! 

می گن می خوان دانشکده توان بخشی تهران و ایران رو ادغام کنن! 

می گن بودجه دانشگاهمون نصف شده! 

می گن... می گن... می گن...

خیلی چیز ها می گن!! ولی کو دلیل اثبات یا ردش!   

و ما الان قیافه هامون این طوریه و این طوری  

البته اکثرا هم به شدت این طوری

سخن رو کوتاه کنم... 

فردا هم کل دانشگاه تعطیل و تحصنه! 

خدا عاقبت این اوضاع رو به خیر کنه...! 

انشاالله اگه دوستان مایل بودن و استقبال کردن باز هم خبر ها رو به صورت زنده و مستقیم از دانشگاه منحل شده (!) ایران ( تکرار می کنم که برام جا بیفته!! ) به سمع و نظرتون می رسونم!     

 

پ.ن1:

  

  

به تاریخ پیوست... 

پ.ن2: التماس دعای ویژه دارم! دوستان فراموش نفرمایند!

 

امروز٬ ۷ آبان... روز جهانی کوروش بزرگ رو به همه دوستان تبریک می گم!   

  

به مناسبت این روز می خوام تو این پست متن منشور حقوق بشر کوروش بزرگ رو براتون بذارم.

این منشور، اولین منشور حقوق بشر در سرتاسر تاریخ و تمدن بشری است:  

 منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ ... نوه کوروش، شاه بزرگ ... نبیره چیش پیش، شاه بزرگ... آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک خدای بزرگ، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. برده داری را بر انداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد... من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد... او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم... من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاههای خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، باشد که دلها شاد گردد. بشود که خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند... من برای همه مردم جامعه‌ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. من به تمام سنتها, و ادیان بابل و اکد و سایر کشورهای زیر فرمانم، احترام می‌‌گذارم. همه ی مردم درکشورها و سرزمینهای زیر فرمان من در انتخاب دین, کار و محل زندگی آزادند. تا زمانی که من زنده ام هیچکس اجازه ندارد اموال و داراییهای دیگری را با زور تصاحب کند. اجازه نخواهم داد کسی دیگری را مجبور به انجام کار بدون دریافت مزد کند. هیچکس نباید به خاطر جرمی که اقوام یا بستگان او مرتکب شده‌اند تنبیه شود. من جلوی برده داری و برده فروشی از زن و مرد را میگیرم و کارکنان دولت من نیز چنین کنند تا زمانیکه این سنت زشت از روی زمین برچیده شود. شهرهای ویران شده در آنسوی دجله و عبادتگاههای آنها را خواهم ساخت تا ساکنین آنجا که به بردگی به بابل آورده شده‌اند بتوانند به خانه و سرزمین خود بازگردند. 

 

 

 

پ.ن۱: حتما می دونید که این منشور الان تو موزه ملیه! جای شما خالی ما به همراه دوستان هفته گذشته بازدیدی از این موزه داشتیم.  

احساس خوب و متفاوتی داشتم! اتفاقا یه بحثی هم با دوستان داشتیم که انشاالله تو پست های بعدی مطرح می کنم و خوشحال می شم از اطلاعات شما هم استفاده کنم!  

 

پ.ن.۲: مسائل مربوط به ایران باستان و ... یه مدتیه که مخصوصا  بین جوون ها خیلی به صورت افراطی حساسیت برانگیز شده و جبهه گیری های بی موردی در موردش می شه! 

هرچند که فکر می کنم با وجود یک گذشته درخشان و پر افتخار تو تاریخ کشورمون٬ داره در حقش کم لطفی می شه ولی می خواستم بگم که من این متن رو کاملا از روی ارادتی که به این شخصیت بزرگ تاریخی دارم و به دور از هرگونه تعصب گذاشتم! 

امیدوارم که شما هم مثل من از خوندنش لذت ببرید!