...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

احساس خیالی یا Phantom sensation

دوستان سلام!

تو این پست می خوام یه بحث تخصصی رو مطرح کنم!

بحث تخصصی رشته خودمون!

قبل از اون یه معرفی مختصری از رشته ام بهتون می دم!

رشته من: ارتوپدی فنی که یا اعضای مصنوعی و وسایل کمکی!

این رشته از زیر شاخه های مهندسی پزشکیه و یه رشته تلفیقیه! تلفیق دروس فنی و علوم پزشکی!

و کارمون هم به دو بخش تقسیم میشه! ساخت اورتز و پروتز!

اورتز: یا همون وسایل کمکی که مطمئنا تا حالا تو داروخونه ها به چشمتون خورده و یا خدای نکرده تو اطرافیانیتون دیدید که از این وسایل استفاده کنند.   

نمونه هایی از اورتزها: 

 

 

 

پروتز: یا همون اعضای مصنوعی. البته اعضای مصنوعی خارجی بدن! که جانشین عضو از دست رفته میشه! 

این هم نمونه هایی از پروتزها: 

 

 

کار ما ساختن این وسایله.

این توضیحات رو دادم که بگم ارتباط ما با اشخاصیه که به هر دلیلی، مادر زادی یا اتفاقات و بیماری های مختلف، قسمتی از بدنشون دفرمیتی یا نقص داره یا خدای نکرده دچار قطع عضو شدن و در کل دارای معلولیتی هستن! 

حالا بریم سر اصل مطلب!  

هفته گذشته تو یکی از کلاس ها استاد موضوعی رو مطرح کرد که به نظرم خیلی جالب اومد. گفتم شاید برای شما هم جذاب باشه!

امیدوارم که این طور باشه!

توی کلاس " تئوری پروتز" استاد راجع به یکی از مشکلات بیمارانی که تازه قطع عضو شدن توضیح می داد.

همه ما این موضوع علمی رو می دونیم که وقتی چیزی رو تو قسمتی از عضومون حس می کنیم، درد، خارش، گرما، سرما و... ، عاملش یه محرک بیرونیه که اعصاب اون عضو این اطلاعات رو به مغز می برن و بعد پردازش توسط مغز این حس ها رو درک می کنیم!

این یه موضوع  قابل درکه و همه می دونیم!

حالا یه مشکلی توی بیماران تازه قطع عضو شده وجود داره، به نام"عضو خیالی" یا " Phantom limb " که منجر به"حس خیالی" یا "Phantom sensation " و همچنین " درد خیالی یا " Phantom pain " می شه!

ببینید مغز ما چقدر پیچیده است...

استاد می گفت: یه بیماری که مثلا تازه پاش رو از دست داده بهتون مراجعه می کنه و می گه که دیشب از درد پا خوابش نبرده!!! یا اینکه  پاش دائما خواب می ره، گز گز می کنه یا می خاره!!!

در حالی که اصلا پایی در کار نیست!

اون وقت باید چی کار کنید؟!... باید به بیمار بگی پدر آمرزیده کدوم پا؟ نکنه دیشب اکس ترکونده بودی!!

احساس در قسمتی که اصلا وجود نداره! این احساس محرک خارجی نداره! یا حتی تلقین هم نمی تونه باشه!چون بیماری که تازه یه عضو از دست داده تو شرایطی نیست که بخواد به خودش چنین تلقین هایی کنه.اصلا هیچ اعصابی وجود نداشته که بخواد تحریک بشه و این تحریکات رو به مغز بفرسته. پس منشا این حس ها از کجاست؟!...

فعلا خودم هم دنبال جوابم...

پ.ن: قدر سلامتی تون رو بدونید...!

 

نظرات 17 + ارسال نظر
ع.ر.وطندوست جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://123tamam.blogsky.com

سلااام!

احوالات شریفتون چطوره؟! :)

خدا انشا الله به همه سلامتی بده و سلامتی شون رو حفط کنه!

مطلب خیلی جالبی بود!!
به مسئله مشابه هم زمانی که رفته بودم دندون پزشکی و صورتم بی حس بود برام پیش اومد! جالب بود که ماهی نمیتونستم جای دقیق پوست صئرتم رو مشخص کنم!
هر وقت میخواستم بخارونمش(برای امتحان) یا هوا رو میخاروندم ،یا زیادی فشار میاوردم! :دی

در مورد این حالتی که شما گفتید من یه حدسی میزنم!!

با تحریک شدن هر عصب قسمتی از مغر فعال میشه که اون تحریک رو پردازش میکنه!
من فکر میکنم که بخشی از مغز که اون قسمت قطع شده رو فرماندهی میکرده هنوز زنده است و داره فعالیت میکنه! و کار خودشو به شغل دیگه ای واگذار نکرده!
این وضعیت تا زمانی که مغز به نبود این عضو عادت کنه ادامه پیدا میکنه!
برای همین مریض فکر میکنه که در اون عضو درد احساس میکنه!

نمیدونم این حدسم چقدر درسته!
اگر به جواب رسیدید به من هم خبر بدید! :)

البته من یه مقداری در مورد شبکه عصبی خوندم! الان هم یه جورایی دارم روش کار میکنم!
از سیستم شبکه عصبی استفاده های زیاد در علوم مهندسی،ریاضیات و غیره میشه!

رشته قشنگی داریدا!! :)

التماس دعا داریم!! مخصوص!! :)

زنده باشید و شاد و سلامت!!

یا علی

سلام

به لطف خدا عالی!

انشاااالله!

همه این ها به اعصاب ختم میشه دیگه! کلا از سیستم اعصاب آدم خوشم میاد! خیلی پیچیده و پر رمز و رازه!

فکر می کنم به یه زبون ساده کاملا درست حدس زدید!
انشاالله تو پستای بعد اطلاعاتی که به دست آوردم رو خدمتتون عرض می کنم!

دقیقا همین طوره! در کل الهام از طبیعت خیلی تو علوم استفاده میشه!
کار خداست دیگه! کارش درسته!

من که خیلی بهش علاقه دارم!‌ممنون!

حتما!‌در ضمن!‌محتاج هم هستیم!

به همچنین!

یا حق

مهدیه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://rouzegaran.blogsky.com

سلام فائزه جان

مطلب بسیار جالبی بود. فکر می کنم قبلا خواهرم یک مورد اینچنینی را برام بیان کرده بود. فردی که دستش قطع شده بود اما مدام احساس می کرد که دستش مشت شده و درد ناخن های فرو رفته در گوشتش را احساس می کرد. از شدت درد مدام مسکن مصرف می کرد. آن موقع که شنیدم برام خیلی عجیب بود. اگر خواهرم در دسترس بود ازش در اینباره سوال می کنم.

راستی اقای وطن دوست الگوریتم شبکه های عصبی بسیار الگوریتم جالب و هوشمندیه. من کلی ارادت دارم خدمتش.

موفق و سلامت باشی دوست من

سلام عزیز دل

چه جتال!‌اون بیمار هم قطع عضو شده بود؟!
یا اختلال دیگه ای داشت؟!


زنده و پاینده باشی عزیزم

یا حق

د دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام.
خوب هستید انشاالله؟ :)

وقتی دوستان از رشته شون تعریف میکنند و احساس میکنم که با علاقه و اشتیاق و انتخاب آگاهانه به جایی که باید رسیدند خیلی لذت میبرم.
جداً افتخار میکنم.
براتون از خدا سلامتی و سعادت بیش از پیش میخوام.

پستتون جالب توجه بود،
ممنون.
در پناه حق.

سلااام خانم گل
خیلی ارادتمندیم هاا!‌

آره واقعا!‌نعمتیه این رضایت! انشاالله خدا به شما هم کمک کنه که بهترین انتخاب رو داشته باشی!‌

لطف داری! به همچنین!

خواهش می کنم!
در پناه حق باشی عزیزم

مهرگان دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام
خوبی؟
جالبه
این موضوعی رو که تعریف کردین توی یه فیلم دیدم که طرف پاهاش قطع شده بود و همین احساس رو به رفیق می گفت

موفق باشید

سلام بر مهرگان عزیز
ممنون! به لطف خدا خوووب!

موید باشید!

یا حق

فریده وپارسا چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:06 ب.ظ http://www.parsanaghavi.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی دلمون برات تنگ شده وقتی خونتون میرم جای خالیتو بیشتر احساس می کنم موفق باشی عزیزم راستی برای پارسا یادگاری خوبی گذاشتی عزیزم

سلاام فریده باانو
کجایی بابا؟! یه خبری! حالی احوالی!
شما به جای ما!

راستی!
شنبه هم جای ما رو خالی کنیداا!

وظیفه بود عزیزم!
خیلی دوستون دارم!
پارسا رو از طرف من ببوس
بووس بووس

یا حق

امین پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ق.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام خانم رستگار
من ترجیح میدم توی رشته‌ای که ازش چیزی نمیدونم حرفی نزنم!!!
غرض از مزاحمت؛امروز صبح که تلویزیون روشن بود اتفاقی دیدم توی اخبار دارند راجع به ثبت نام عمره دانشجویی امسال صحبت می‌کنند.خوشبختانه امسال خانم‌ها هم می‌تونند با یکی از محارم‌شون اعزام بشند. الآن یک سر به سایت عمره دانشجویی زدم ولی گویا ترکیده بود!
می‌دونید، خیلی دوست داشتم الآن یک خواهر دانشجو داشتم!!!

انشاالله که خدا قسمت‌تون کنه
یامهدی

سلاام

ممنون که یادتون بود و بهم خبر دادید!
ما تلاش می کنیم و به دعوت و عنایت خدا امید داریم!
انشاالله که قسمتمون کنه!

من هم خیلی دوست داشتم که الان یه برادر داشتم!!

انشاالله همه علاقه مندان!

راستی!‌تو جلسه شنیدم حسابی درگیر درس هستید!
دعاگوتون هستیم!‌

یا حق

سید هادی پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://www.ghaemioon.blogfa.com

سلام

انشاالله هیچکس به این وسایلی که عکس هاشو زدید نیاز پیدا نکنه!!!

اصلا کلا دیگه این رشته از رشته های دانشگاهی حذف بشه!!!

بخدا قصد توهین یا چیز دیگه ای رو ندارم فقط قصدم سلامتی مردم هست!

بروز هستم با مطلبی که شاید دونستنش براتون بد نباشه



یاعلی

س.ح شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ق.ظ

سلااام
خوبی عزیز؟
چقدر جالب..ذهنیتی که از این رشته داشتم عوض شد راستش
با خوندن این پست
کلا که مواظب خودت باش و ممنون بابت رسوندم پیام:-)
دعا که فراموشت نشه یه موقع
یا علی

د شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ق.ظ

سلام،
احوال شما؟ :)

اومدم بگم پ.ن3 http://personalnotes.mihanblog.com/post/180 را ببین، شاید در مورد دستفروشی حرفم صدق نمیکرد، نمیدونم؟

در پناه حق...
موفق باشی!

راضیه شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ب.ظ http://www.judyabot.blogfa.com

سلام خانوم مهندس!
احوالات؟؟
میدونی که تو دانشکده رسمه که بچه های ارتپد رو مهندس خطاب کنن!!....

میگن آدمیزاد همیشه در نداشته هاش حساس میشه و به داشته هاش عمرا توجهی نشون نمیده همینه ها!!....

حالا یه چیز جالب در رشته ی وزین ما!!....
پیرمرد ها و پیرزن هایی که به میزان زیاد افت شنوایی دارند , دچار عارضه ای به نام "شنوایی انتخابی" می شوند!
به عنوان مثال:
فرض کن افت شنوایی یک پیرمرد 80 درصد باشه!
اون 20 درصد, اختصاص داره به حرفها و جملاتی که پیرمرد صلاحش را در شنیدن آنها میبیند!!
و 80 درصد بقیه مربوط به حرفهایی است که پیرمرد "نمی خواهد" بشنود و به نفعش نیست که بشنود!!!!!
الهی بگردم!
طفلکی!

خیلی دوست دارم عزیزم!
دعام کن!
یا حق

هدی یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام فائزه جان
خیلی جالب بود ..دستت درد نکنه..
این احساس خیالی رو میشه تعمیم داد به خیلی چیزها...
ممنونم..قابل تامل بود برام
یا علی

الهام سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام بر فائزه عزیز
به به چه وب خوبو با حالی داری! نگفته بودی!
اگه میدونستنم اینطوریه زودترا میومدم!
راستی دست درد نکنه که کلاس رشتمونو بردی بالا و یه جورایی برای بقیه جالب جلوه دادی!!!

از شوخی بگذریم راست میگی الان که فک میکنم واقعا جالبه و جای سوال داره که منشاءاین حس از کجاست ولی خدا وکیلی عجب منورالفکری هستی تو! سر کلاس زیاد بهش توجه نکردم فک نمی کردم اینقدر جالب باشه!!!
خوش باشی
یا حق

ع.ر.وطندوست پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://123tamam.blogsky.com

سلام !
احوال خانم رستگار!؟

خوبید انشا الله؟

امدیم برای عرض اردادت و سلام!! :)
و بگوییم که دعا گویتان هستیم!!

دعا بفرمایید ما را!!

با ارزوی بهترینها برای شما! :)

موفق باشید!
یا علی

سلام

خدا رو شکر همه چیز عالیه! ممنونم!

ارادت از ماست!
بزرگوارید!

حتما! به یاد همه دوستان هستیم!

ممنونم! به همچنین!

سلامت باشید!
یا حق

الهام پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ

سلام فائزه جون
اینقدر از وبت خوشم اومده که هر وقت میام نت سعی میکنم بهت سر بزنم !
امشبم اومدم یه گشتو گذار کوچولو کردم!
یه خرده از مطالب قبلیتو خوندم ! حسابی مستفید شدم!!!

واقعا تبریک میگم وب خیلی جالبی داری

راستی پیشاپیش تولدتم تبریک میگم(نمیدونم چرا یه هویی تولدت یادم اومد!)
ایشالا ۱۲۰سال زنده باشی

خوش باشی
یا حق

سلام الهام عزززیز
چشمات زیبا میبینه گلم!
خوشحالم که مقبول افتاده!

خیلی عزیزی!

وای! دمت گرم یادته؟!!

اتفاقا اومدم به این مناسبت یکم خودم رو تحویل بگیرم و یه پست بذارم!

پاینده باشی!
یا حق

مهرگان پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوبی؟

نمیدونم چرا وبلاگ اغلب دوستان به خواب رفته!!

سلام مهرگان جون
خدا رو شکر! تووپ

ما بیداریم! کی خوابه؟!‌دشمن!!‌

در پناه حق باشی

رستگار جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام دوستان عزیز

مثل اینکه یه مشکلی اینجا هست!
راستش نتونستم به یه تعداد از کامنت های دوستان جواب بدم!!
علت؟!! در دست بررسیه!
خلاصه از دوستان اولا ممنونم از لطفشون و دوما ازشون عذر می خوام!
انشاالله حمل بر بی توجهی نذارن! :)

پاینده و برقرار باشید!
یا حق



Enkratic سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ http://enkratic.persianblog.ir/

Happy Birth day ...

ُThanks so much!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد