...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

خارج را به ایران بیاورید و راحتمان کنید!!!

سلام دوستان! 

یکی از مطالب جالبی که در سفر با ماشین زمان به سال ۵۷ باهاش برخورد کردم نقدیه که تو این پست براتون گذاشتم! 

دیگه چیزی نمی گم... قضاوت با شما... 

 

خارج را به ایران بیاورید و راحتمان کنید!

آدم های های بی عرضه ای هستیم به خدا. گندممان را از خارج می آوریم٬ گوسفندمان را از خارجستان وارد می کنیم، رقاصمان را از فرنگ می آوریم. این قدر عرضه نداریم که خود خارج را یک مرتبه به ایران بیاوریم و خیال خودمان را راحت کنیم!

نه والا به خدا، ملاحظه بفرمایید، لباس هایمان که خارجی است و بابتش کلی به همدیگر پز می دهیم.

" این کفش ها را از ایتالیا خریدم" ، " این کراوات را از پاریس آورده ام" ، بلوزم امریکاییست"٬ " این دامن را از اسپانیا خریده ام"، " این کت و شلوار را از انگلیس"...

پیازمان که هندی است و به هرکس که می رسیم بفهمی نفهمی کمی بوی هند می دهد!

گوشتمان که خوب معلوم است خدا پدر استرلیایی ها را بیامرزد، اگر از ٬10 15 سال پیش به فکر امروز ما نبودند معلوم نبود چه خاکی بر سرمان می کردیم، پنیرمان که از هلند و فرانسه می آید، خیلی هم خوشمزه است، آب نبات چوبی یا به قول قدیمی ها " خروس قندی" مان را از کانادا وارد می کنیم و لیس می زنیم. گل و گیاهمان که از هلند وارد می شود، ساعتمان را که به ساعت گرینویچ میزان می کنیم و خود ساعت را که خوب معلوم است، از سوئس و آلمان می آوریم.

اخیرا هم که اعلام کرده اند استرلیا 25 هزار زتبور عسل به ایران می فروشد و بنابراین زنبورهایمان نیز خارجی شدند.

در چنین شرایطی که تا این حد اوضاع و احوال آماده است چرا نمی رویم کشورهای خارج را ضمیمه کشور خودمان بکنیم و ادعا کنیم همه جای دنیا سراس من است و خودمان را راحت کنیم! 

محمدتقی اسماعیلی

(کیهان/ 30 شهریور 1357) 

پ ن بی ربط: دوستان اگه تمایل دارید هنرنمایی های بنده رو ملاحظه فرمایید تشریف ببرید اینجا .  

رو کم کنی شاعرانه!!!

حافظ: 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را 

به حال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را 

 

 

امیر نظام گروسی: 

اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را 

بدو بخشم تن و جان و سر و پا را 

جوان مردی بدان باشد که از ملک خویشتن بخشی 

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 

  

انوشه: 

اگر آن مهرخ تهران بدست آرد دل ما را  

به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را 

تن و جان و سر و پا را به خاک گور می بخشند  

نه بر آن مه لقای ما که شور افکنده دنیا را 

 

...

 پ ن۱: این پست ادامه دارد... ادامه اش رو دوستای عزیزم " زهرا و یاسی " زحمتشو کشیدن!  دوستان برای دیدن ادامه به بخش نظرات توجه فرمایید!  

پ ن2: یه چیزی که توجهمو جلب کرد استفاده از کلمه " اگر" ه که تو اشعار همه این شعرا مشترکه و منو یاد این جمله انداخت که:  

به او گفتم: قبولم کن که رسوایت شوم... 

او گفت: کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمی ماند!  

شاید اشکال کار همه این شعرا همین یه " اگر " به ظاهر ساده است!

ماشین زمان ۳

مذاکرات پشت پرده درباره سرتوشت شاه

امام خمینی: ادامه مبارزه یک تکلیف است ( کیهان/ 18 بهمن 57)

*کاش امام زنده بود و همینطور قاطعانه می گفت الان تکلیف چیه!

----------------------------------------------------

سوال برای تعیین رژیم در همه پرسی: جمهوری دموکراتیک اسلامی: آری یا نه! ( کیهان/ 30 بهمن 57)

----------------------------------------------------

اخطار امام: اجازه هرج و مرج نمی دهیم ( اطلاعات/30 بهمن 57)

----------------------------------------------------

آیت الله طالقانی: تحمل نمی کنیم استبداد جایش را به استبداد دیگری بدهد! (آیندگاان/ 1 اسفند 57)

----------------------------------------------------

اسرار توطئه کودتای سپهبد رحیمی فاش شد ( اطلاعات/ 2 اسفند 57)

----------------------------------------------------

دکتر یزدی: اگر شاه سابق را برنگردانند، می فرستم شاه را بیاورند!!!! ( کیهان/ 3 اسفند 57)

*عجب اعتماد به نفسی داشته آقای دکتر

----------------------------------------------------

خبرگذار فرانسه: شاه در آستانه دیوانگی است! ( کیهان/ 7 اسغند 57)

*آخی! طفل معصوم!!! :دی

----------------------------------------------------

امام توهین و تقنیع و تعرض به مطبوعات را تقبیح کرد

پاره کردن روزنامه ها جایز نیست. ما فقط روزنامه ها را نصیحت کردیم ( کیهان/ 13 اسفند 57)

*این روزها همه به هم توهین می کنن کسی به نصیحت بزرگان گوش نمی ده! امام عزیز، کاش الان بودی! شاید حرف تو را گوش می دادند...

----------------------------------------------------

8 عامل شکنجه و کشتار تیرباران شدند (به همراه عکس کشته ها) ( کیهان/ 14 اسفند 57)

----------------------------------------------------

در سراسر ایران میلیون ها نفر از مصدق تجلیل کردند ( کیهان/ 15 اسفند 57)

----------------------------------------------------

امام خمینی: زن ها باید با حجاب به وزارت خانه ها بروند

انتقاد شدید امام از دولت...

شاه: خیال کناره گیری ندارم!!! ( کیهان/ 16 اسفند 57)

*شاه هم اعتماد به نفسش بالا بوده!

----------------------------------------------------

امام: از دولت پشتیبانی کنید! ( 19 اسفند 57) 

پایان!

پ ن1: یه چیز جالبی که دیدم عکسی بود که مربوط به "بازرگترین تظاهرات مردم گرگان ":

بیش از یکصرهزار تن از مردم  گرگان و دهها روستای اطراف در بزرگترین راهپیملیی سیاسی که این شهر به خود دیده است شرکت کردند! (کیهان/ 10 بهمن 57)

*دم هم شهری های ما گرم!

پ ن2: یه تبلیغ جالب نوجه!

عروسی 149 ریال!!! فیلم برداری رنگی، تشریفات بی نظیر استقبال، دیسکوته استریوفوتیک، سالن هاای مجلل، سلف سرویس و گل همگی مجانی!   تلفن: 373736

*تلفونو هم برای دوستان متقاضی گذاشتم!!!!   

پ ن3: یه تیتر بزرگ دیدم که نوشته بود: " آیا تاریخ دوباره تکرار می شود؟!"  

این سوال رو این روزا خیلی شنیدیم. فهمیدم که این موضوع بحث دیروز و امروز نیست... جالب بود!

پ ن4: اکثر ما تاریخ انقلاب رو خوندیم و چیزایی ازش شنیدیم و دیدیم و به عنوان نسل های بعد انقلاب به مادر و پدرامون٬ به گذشتگانمون یه خاطر به وجود آوردن چنین حماسه ای افتخار می کنیم!  

حالا باید به این فکر کنیم که نسل های بعد راجع به ما چطور قضاوت می کنن؟! باید کاری کنیم که اونها هم به ما افتخار کنن... 

ماشین زمان ۲

سلام

الوعده وفا . می خوام ماشین زمان رو راه بندازم. از مسافرین محترم خواهشمندیم در صندلی های خود بنشینید و کمربندهای ایمنی خود را ببندید!!!

تیترهای جنجالی روزنامه های سال 1357 :

مذاکره برای بازگشت حضرت آیت الله خمینی  ( کیهان/ 7 شهریور 57)

-----------------------------------------------------

12 خواسته جبهه ملی اعلام شد!

حضرت ایت الله العظمی شریعتمداری: علل حوادث احیر را روشن کردند  (اطلاعات/ 7 شهریور 57)

---------------------------------------------------

هیئتی از ایران برای تحویل عامل فاجعه آتش سوزی آبادان عازم عراق شد و متهم را تحویل گرفت (ااطلاعات/فوق العاده/ 7 شعریور 57)

*جالبه! تو به روز 2 بار روزنامه اطلاعات منتشر شده!

---------------------------------------------------

شریف امامی: از میدان در نخواهم رفت! (کیهان/ 9شهریور 57)

*تاریخ با آدما چه بازی هایی می کنه! شنیدم مردم تو تظاهرات اون موقع می گفتن: " شریف امامی، نه شریفی، نه امامی! "

--------------------------------------------------

حضرت ایت الله شریعتمداری: نارضایتی و خشم مردم عامل تا آرامی هاست (کیهان/ 15 شهریور 57)

---------------------------------------------------

عروس کویر ایران زنده بگور شد!

براساس تلگراف محرمانه شیر و خورشید سرخ طبس به مشهد: 12هزار نفر بر اثر زلزله کشته شدند ( اطلاعات/ 28 شهریور 57)

---------------------------------------------------

آیت الله العظمی خمینی: نمی توانم ساکت بمانم ( کیهان/ 16 مهر 57)

--------------------------------------------------

پایان یک قرن سانسور!

زادروز علیاحضرت شهبانو (کیهان/ 23 مهر 57)

*یه چیز جالب! روز و ماه تولد من و فرح یکیه!! از این بابت پوزش خود را به ملت شریف ایران اعلام می دارم!

----------------------------------------------------

دکتز سنجابی رهبر جبهه ملی: راه حل نظامی ایران را نابود می کند (کیهان/ 26 مهر 57)

----------------------------------------------------

دو فراکسیون " وحدت ملی " و " آزاد " در مجلس تشکیل شد!

بازنشستگان نیز باید مشمول افزایش حقوق شوند (رستاخیز/ 27 مهر 57)

*مثل اینکه این حکایت بازتشسته ها از دیرباز بوده و  همچنان باقیست...

----------------------------------------------------

اخطار شدید آیت الله شریعتمداری به دولت (کیهان/ 7 آباان 57) 

 

تانک ها مهرآباد را محاصره کردند (کیهان/ 4 بهمن 57)

----------------------------------------------------

نزن، سرباز...

تاریخ بازگشت امام خمینی ( کیهان/ 10 بهمن 57)

---------------------------------------------------

*خیلی عجیبه! هرچی گشتم روزنامه 12 و 22 بهمن بین روزتامه ها نبود و هیچکس از سرنوشتشون اطلاعی نداشت!!!

----------------------------------------------------

تظاهرات عظیم به پشتیبانی از بازرگان ( اطلاعات/ 17 بهمن 57)

----------------------------------------------------

 آیت الله خمینی به بازرگان فرمان تشکیل دولت موقت داد ( آیندگان/ 17 بهمن 57)

ادامه دارد...

ماشین زمان

سلام

حتما تا حالا اسم " ماشین زمان" به گوشتون خورده!

تو کتاب ها و فیلم های علمی- تخیلی هم زیاد از این موضوع استفاده کردن. شاید کنجکاوی ذاتی انسان نسبت به گذشته و آینده اونو به این فکر واداشته!

این مقدمه چینی ها رو کردم که بگم من یه ماشین زمان پیدا کردم!!!

از بچگی شنیده بودم که مادربزرگم یه مجموعه از روزنامه های سال 57 رو به یادگار اون روزا نگه داشته! یه بار هم وقتی اول دبستان بودم دیده بودم ولی اون موقع برام خیلی جذابیت نداشت.

برنامه ها و جشنهای دهه فجر منو یاد اون مجموعه انداخت! شاید یه دلیلشم این بود که امسال دهه فجر خونه مادربزرگم هستم.

خلاصه سراغشو گرفتم و پیداشون کردم. یه دسته روزنامه برگه کاهی که تو یه پلاستیک کلفت خاک گرفته پیچیده شده بود!

به ترتیب تاریخ چیده شده بود. از 7 شهریور 57 تا 19 اسفند 57 و یه تعدادی روزنامه زمان جنگ!

این همون ماشین زمانی بود که من پیدا کردم!

ماشینی که منو برد سال 1357، وسط انقلاب!

دیدن اسم و عکس کسایی که بارها تو کتابای تاریخی ازشون خونده بودیم، تیترهای جنجالی، بیانیه ها، تظاهرات و کشتار، تفاوت ملموس جو حاکم بر روزنامه های قبل و بعد انقلاب، تبلیغ فیلم های سینمایی، کنسرت ها و کاباره های قبل انقلاب وعکس شهداو اعدام شده های بعد انقلاب و اعلامیه  خانواده هایی که از سرنوشت جووناشون تو بلبشوی انقلاب بی خبرن...

چه روزایی بود...

پ ن: می خوام درطول دهه فجر اینجا رو به یه ماشین زمان تبدیل کنم و تاریخ 57 رو با تیترهای جنجالی روزنامه های اون زمان مرور کنیم! خوشحال می شم با من همراه بشید

یه جمله عجیب تو زبان انگلیسی!!!

  سلام! 

یه ایمیل جالب به دستم رسید که فکر می کنم خوندنش خالی از لطف نیست! 

این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی! 

 نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار: 

 

 I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications incomprehensibleness   

ترجمه جمله : نمیدانم این دکترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند.با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری میجوید.

نظریه من درآوردی!!!

سلام دوستان عزیز 

مدتی بود که داشتم به یه نظریه فکر می کردم که به نظرم اگه عملی بشه چیز جالب و به درد بخوریه! 

خیلی بهش فکر کردم که اصلا عملی هست یا نه که به این نتیجه رسیدم که ممکنه اولش یکم سخت باشه ولی غیرقابل اجرا نیست! برای آزمون نظریه هم اول از خودم شروع کردم  

می دونید؟! من فکر می کنم زندگی آدما رو یه طیفی از انرژی های مثبت و منفی دربرگرفته که افکار و به طبع اون رفتارشون می تونه رو مقدار این انرژی ها تاثیر بذاره و مسلما بیشتر بودن و غلبه هرکدم از این نیروها می تونه افکار و رفتار و کلا مسیر زندگی آدم رو بیشتر به همون سمت سوق بده. مطمئنا هیچ آدمی هم ذاتا خوشش نمیاد که زندگیش به سمت منفی گرایش داشته باشه (حتی کسایی که دائم در حال فرستادن پالس های منفی به سمت خودشون ودیگران هستن!) 

حالا با این اوصاف باید کاری کنیم که مثبت اندیشی و مثبت گرایی رو حتی تو کوچیکترین مسائل زندگیمون پیاده کنیم تا اندک اندک جمع گردد... و توانایی ما هم برای مثبت اندیشی در مسائل بزرگتر و حیاتی تر زندگی بیشتر بشه!   

اگه تا اینجا با حرفای من موافقید بریم سراغ نظریه... 

تا حالا به این فکر کردید که ما تو زندگی روزمره مون چندبار از جمله " من از ... بدم میاد " استفاده می کنیم؟ اصلا تاحالا شده فکر کنید که چندتا چیز تو دنیا هست که شما ازش بدتون میاد؟  

البته بحث من راجع به مفاهیمی که ذاتا بد بودنشون به اثبات رسیده (مثل دروغ و دزدی و ...) نیست بلکه مواردی که سلیقه ای احساس خوبی بهشون نداریم یا بعضا این احساس رو به خودمون تلقین می کنیم! چیزایی مثل یه غذا یا یه رنگ خاص و ... 

این نظریه که من اسمشو گذاشتم "10-" این طوریه که نباید اجازه بدیم چیزایی که ازشون بدمون میاد بیشتر از تعداد انگشتای دستمون بشه و اگه بیشتر شد باید یه مورد رو از لیست حذف کنیم و این کارو تو عمل ثابت کنیم! مثلا اگه از یه غذایی بدمون می اومده و حالا می خوایم از لیست حذفش کنیم باید اینو ثابت کنیم! 

شاید تو ظاهر خنده دار و یا از دید بعضی ها مسخره باشه ولی فکرشو کنید که تو همه دنیا حداکثر 10 تا چیز وجود داره که شما برحسب سلیقه نسبت بهشون احساس خوبی ندارید! 

مثلا خود من از خانوم...، خانوم...، آقای...، کله پاچه، پنیر، سوسک، فیلم های رزمی (مثل بروسلی)، سریالای کره ای، ترکیب رنگ زمینه بنفش با خال خال یشمی(!) خوشم نمیاد و خدا رو شکر این موارد هنوز به 10تا نرسیده! پس من دیگه این اجازه رو به خودم نمیدم که تو هیچ موردی غیر از این موارد از جمله " من از ... بدم میاد " استفاده کنم! 

اگه یکم دقت کنید میبینید که چقدر تو زندگی روزمره با بکار بردن این جمله پالس های منفی رو وارد زندگیتون می کنید!   

 

ولی خوب با همه این اوصاف این مورد هنوز درحد یه نظریس و هنوز جا برای بحث زیاد داره و اگه شما پیشنهاد یا انتقادی در این مورد دارین خوشحال می شم بشنوم و استفاده کنم!  

راستی به نظرتون چه اسم های دیگه ای میشه رو این نظریه گذاشت؟!

گوش شنوا کو؟

تا چند کشی نعره که قانون خدا کو؟/ گوش شنوا کو 

آن کس که دهد گوش به عرض فقرا کو؟/ گوش شنوا کو؟  

مردم همگی مست و ملنگند به بازار/ از دین شده بیزار 

انصاف و وفا و صفت و شرم و حیا کو؟/ گوش شنوا کو؟  

در علم و ترقی همه آفاق عوض شد/ اخلاق عوض شد 

ما را به سوی علم و یقین راهنما کو؟/ گوش شنوا کو؟  

در خانه همسایه عروسی است آملا/ به به بارک الله! 

آن شاخ نباتی که شود قسمت ما کو؟/ گوش شنوا کو؟  

افکنده دو صد غلغله بر  گنبد گردون/ صوت گرامافون  

جوش علما و فقها و فضلا کو؟/ گوش شنوا کو؟  

هر گوشه بساطی ز شراب و ز قمار است/ دیگی سر بار است 

ای مسجدیان امر به معروف شما کو؟/ گوش شنوا کو؟  

پرسید یکی رحم و مروت به کجا رفت/ گفتم به هوا رفت  

مرغی که برد کاغذ ما را به هوا کو؟/ گوش شنوا کو؟  

یک نیمه ایران ز معارف همه دورند/ نیمی شل و کورند 

اندر کف کوران ستم دیده عصا کو؟/ گوش شنوا کو؟  

دیدیم به باغی فقرا دسته به دسته/ بر سبزه نشسته 

فریاد کشیدند همه اشرف ما کو؟/ گوش شنوا کو؟  

 

شرف الدین گیلانی (نسیم شمال)