...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

ای لبخند تو آرام جانم...

 

 

امانتی بودی در زمین 

اما... 

زمین گنجایش عزمت کبریاییت را نداشت... 

امروز آسمان تو را باز پس ستاند...   

 

***

   

کاش وقتی پا به این دنیا گذاشتم تو بودی...   

شاید لایق نبودم!

آمدم نبودی... 

 

***

ندیده دلم برایت تنگ است! 

... 

 

پ.ن۱: سالروز ارتحال بزرگ مرد تاریخ رو به همه دوستان تسلیت می گم!  

هرچند کمی دیر شده ولی دلم نیومد از گذاشتن این پست بگذرم! 

 

پ.ن۲: دوستان عزیز!‌ امتحانات در شرف آغازه و ما هم در تلاش و تکاپو! مدت کوتاهی سعادت همراهیتون رو ندارم!  

انشاله بعد از امتحانات دوباره در خدمتتون هستم!  

 

التماس دعا 

یا حق 

 

 

 

سلام به دوستان بزرگوار

چند روز پیش با یه موردی مواجه شدم که به نظرم جالب اومد که براتون تعریف کنم!

قضیه از این قراره که چند روز پیش توی مترو بودم و نزدیک من دوتا دخترخانم محترم که به ظاهرشون می خورد دانشجو باشن نشسته بودن! ظاهر تقریبا معمولی داشتن. نه خیلی مذهبی و نه...  تو عوالم خودم بودم که یه دفعه متوجه شدم که یه خانم فروشنده ای داره بهشون یه کتابی رو معرفی می کنه برای فروش! توجهم به حرفاش جلب شد و متوجه شدم که داره در مورد کتاب توضیح می ده. خانم فروشنده ظاهر محجبه و مذهبی داشت و خیلی هم خوش برخورد بود و خوب صحبت می کرد! متوجه شدم که کتابی که داره معرفی می کنه راجع به امام زمان (عج) ست! خانمه داشت توضیح می داد که این کتاب 99 راه رسیدن به امام زمان رو به ما یاد میده قیمتش 3000 تومانه که ما به خاطر قشر دانشجو 2500 می فروشیم و اسم مولفش هم ..... ! داشتم به ذهنم فشار می آوردم که آیا این مولف رو می شناسم یا نه. چون مخصوصا در مورد کتابایی که این موضوعات رو مطرح می کنه سعی می کنم کتابای معتبر رو بخونم چون حرفای بی اساس و الکی زیاد در این مورد زده میشه... 

خلاصه در این افکار بودم که باز توجهم به حرفای اون خانم جلب شد و چیزایی شنیدم که...!  

خانمه می گفت: این کتاب رو یکی کامل خوند فرداش حاجتش رو گرفت. بعضی صفحات رو نشون می داد و می گفت: مثلا تو این صفحه نمازی هست که یه خانمی می گفت که گمشده ای داشته و شب جمعه این نماز رو خونده و فرداش گم شده اش باهاش تماس گرفته! این نماز رو باید شب جمعه بخونی و با اون نماز امام زمان که طولانیه فرق می کنه! این نماز رو باید جایی بخونی که سقف نداشته باشه! حالا اگه خونتون آپارتمانیه و امکانش نیست که برید رو پشت بوم یه خانمی می گفت من رفتم جلوی پنجره و پنجره رو باز کردم و ایستادم به نماز!!!

این صفحه هم یه دعایی داره که این دعا رو باید بدون حجاب بخونید!!! می دونید چرا؟! این نشون می ده که شما چقدر مستاصل هستید! دیدید مثلا وقتی به یه مادری خبر می دن که بچه ات تو راه مدرسه تصادف کرده چطور مضطرب و درمونده می شه که اصلا دیگه در قید حجاب نیست؟! شما هم نباید حجاب داشته باشید که این حالت رو تدائی کنه! (جالبه که جزء آداب مستحب عبادته که با حجاب اعمال عبادی انجام داده بشه!) بعدشم گفت: البته اگه تو امام زاده ای جایی بودید که اجازه نمی دادن بدون حجاب باشید اشکالی نداره!!

خلاصه افسار سخن رو گرفته بود و همین طوری داشت از محسنات کتاب تعریف می کرد و از سرنوشت آدمایی می گفت که این کتاب رو خوندن و چه حاجت هایی گرفتن! اصرار هم داشت که این کتاب کامل خونده بشه و می گفت این طوری کاملا نیت و قصد نویسنده تاثیرش رو رو شما می ذاره و شما باهاش همراه می شید! داشتم فکر می کردم که با تعریفایی که این خانم می کنه به جای اینکه این کتاب بخواد آدم رو به تفکر در مورد امام دعوت کنه بیشتر داره ترویج خرافی گری و حرفای بی اساس می کنه و آموزش اینکه بنشین تو خونه و نماز بخون تا امام زمان حاجتت رو بده! این یعنی آشنایی با امام زمان؟! درسته که دعا و عبادت و دست به دامان بزرگان شدن خوبه ولی نباید افراط بشه و جای تعقل و تلاش رو بگیره!

جالب تر این بود که قشر جوون و روشن فکر رو هم با طرز برخورد و کلامش جذب می کنه! داشتم فکر می کردم که باید یه کاری بکنم! دیدم با گفتن به خود اون خانم که کاری از پیش نمی برم کار درستی هم نیست که من بخوام بهش چیزی بگم! چون هم سن و سالم این اجازه رونمی داد که به خانمی با این وجنات ایراد بگیرم هم شاید تو ظاهر دور از ادب بود و هم حتما آدمی به این سخنوری جواب محکمی برای من تو آستین داشت!

بعدش فکر می کردم که تو این سیستم و تاسیسات مترو هیچ بخشی نیست که بخوایم این موارد رو بهشون اطلاع بدیم که جلوی این جور آدما رو بگیرن؟! به نظرم این جور آدما خیلی خطرناک تر از حتی کسانی هستن که شمشیر رو از رو بستن و دارن به صورت علنی با اسلام واعتقادات ما مخالفت می کنن و یا فرقه دیگه ای رو ترویج می کنن! حتی اگه اون خانم در خوشبینانه ترین حالتش بدون قصد و منظور این کار رو می کرد و به خیال خودش داره کار مثبتی در جهت ترویج مهدویت می کنه ولی همین نا آگاهی اون هم خطرناکه و باید جلوش گرفته بشه!

اومدم از یکی از اون دخترا که این کتاب رو خریده بود بپرسم که آیا مولف این کتاب رو می شناسه و با توجه به اینکه تقریبا هم سن و سال خودم بود یه طوری که بهش برنخوره و دوستانه بهش پیشنهاد بدم که در این مورد کتابای معتبر رو بخونه که تا اومدم اقدامی در این جهت کنم یه دفعه صدایی در گوشم طنین انداز شد که متوجه شدم رسیدیم به ایستگاه امام خمینی! 

بلـــــــــــه! به مقصد رسیدیم و من از همه جا بی خبر! تا مترو حرکت نکرده خودم رو از بین جمعیت کشوندم بیرون و با یه حرکت آکروباتیک شیرجه زدم بیرون!

اگه فرصت داشتم می موندم و حرفم رو می زدم! فوقش ایستگاه بعدی پیاده می شدم و برمی گشتم ولی راه زیادی رو تا کرج و منزل مادربزرگ درپیش داشتم و بعد ترسیم چهره مادربزرگم که نگران شده که چرا من دیر کردم ترجیح دادم از این فقره چشم پوشی کنم!

حالا به نظر شما تو این موارد باید به کجا گزارش این مسائل رو بدیم؟!

راستی!

اگه شما جای من بودید برخوردی با چنین شخصیتی می کردید؟!

هنر بدون مرز...

سلام دوستان  

تا حالا شده به این موضوع فکر کنید یا دوست داشته باشید که یه اثر هنری نو و ابتکاری از خودتون بجا بذارید؟! یه کاری که تا به حال کسی انجام نداده! یه کار خلاقانه!

من همیشه دوست داشتم تو یه شاخه هنری یه کار ویژه کنم! یه کاری که تازه باشه! یه اثر موندگار... 

یه کارایی هم کردم ولی خوب اونقدرا ناب نبود!

برای اینکه منظورم رو بهتر برسونم مثلا قبول دارید نقاشی یه هنر بدون مرزه؟! (البته من فکر می کنم همه شاخه های هنری بدون مرزن مهم اینه که چطور بهشون نگاه کنی و یک مقدار هم خلاقیت می طلبه!)  

اگه با من موافقید که  

اگه نه به احتمال ۹۹/۹۹٪ بعد دیدن تصاویر این پست یا من هم عقیده میشین! 

من که خیلی خوشم اومد امیدوارم شما هم خوشتون بیاد! 

راستی! 

اگه دوست داشتید خوشحال می شم ایده های جدیدی که احتمالا بعد خوندن این پست و دیدن این تصاویر به ذهنتون میاد رو بگید!  

به بهترین ایده به قید قرعه جوایز نفیسی (!) اهدا می گردد! :دی   

 123753035401.jpg  

 (2) 123753035409.jpg  

(2) 123753035413.jpg  

123753035415.jpg  

123753035414.jpg