...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

...خانه ای خواهم ساخت

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

بازگشتی سرافرازانه و پیروزمندانه + دانشمندان در بهشت!!!

سلام سلام سلام 

هزاران سلام به همه دوستان عزیز و محترم برای جبران این مدتی که در خدمتتون نبودم! 

خانم ها، آقایان! 

‌ما اومدیم! پیروزمندانه و سرافرازانه بعد از گذراندن روز ها و شب های پرتلاطم امتحان!   

باورم نمی شه که به همین سادگی ( و به همین خوشمزگی!!  ) یک سال از چهار سال دانشگاه تموم شد!! خیلی زود گذشت! یکم احساس نگرانی می کنم...   

"بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین... "

"این غافله عمر عجب می گذرد... " 

و ...  

 

تاریخ نویس ایامی که سعادت همراهیتون رو نداشتم: 

 

ولادت حضرت فاطمه (س) و روز مادر و روز زن به همه تبریگ می گم! 

و همچنین ولادت مولا علی (ع) و روز پدر رو خدمت آقایون محترم! 

شب آرزو ها هم به یاد همتون بودم! همه! انشاالله شما هم من رو فراموش نکرده باشید!   

دیگه چیزی رو  از قلم ننداختم؟!

  

از دستاوردهای جنبی ایام امتحانات (در لحظات به قول بچه ها Rest) دیدن فیلم های Paranormal activity ، Goya's Ghosts ،In to the wild بود که اگه اهل فیلم دیدن هستید دیدنشون رو بهتون پیشنهاد می کنم!

 

خلاصه اینکه ایام پربرکتی بود!  و ملالی نبود جز دوری شما!  

 

همون طور که در تیتر مشاهده فرمودید این پست دو بخش داره و اما بخش دوم که این رو توی مطالعاتی که اخیرا در مجلات داشتم کشف نمودم و تصمیم بر آن شد که به منظور تلطیف روحیه خود و شما براتون بذارم!  

  

دانشمندان در بهشت 

روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند! آنها تصمیم گرفتند که قایم موشک بازی کنند!! انیشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 می شمرد و سپس شروع به جست وجو می کرد.  

همه پنهان شدند الا نیوتون... نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد، دقیقا در مقابل انیشتین!!! 

انیشتین چشمانش را باز کرد و دید که نیوتون در مقابل چشمانش ایستاده است. انیشتین فریاد زد: نیوتون بیرون... (سک سک!) نیوتون بیرون... (سک سک!) 

نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت: من بیرون نیستم! او ادعا کرد که من اصلا نیوتون نیستم!! 

تمام دانشمندان از مخفیگاهشان بیرون آمدند تا ببینند او چگونه می خواهد ثابت کند که نیوتون نیست... 

نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یم مترمربع ایستاده ام، که من را نیوتون بر متر مربع می کند! 

از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر یک پاسکال است، بنابراین... 

من پاسکال هستم! پس پاسکال باید بیرون برود!!!  

  

منبع: ماهنامه پیک توانا

 

 

نظرات 25 + ارسال نظر
box سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ب.ظ http://www.linkdooni1.gigfa.com/

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری

لطفا کد لینک باکس منو تو وبت بزار مطمعا باش تا فردا بازدید وبلاگت زیاد میشه اگه زیاد نشد باکس رو بردار ولی یه بار امتحان کن . ضرری نداره . وقتی باکس رو گذاشتی , از داخل باکس لینکتو ثبت کن تا من تاییدش کنم .


-----------------------------------------------------------------------------------
آموزش قرار دادن باکس

http://img18.img98.com/out.php/i99504_1.png
-----------------------------------------------------------------------------------

کد لینک باکس:



<center><script language="javascript" type="text/javascript" src="http://midway.persiangig.com/source.js"></script ></center>



yahoo id : mohammad.1361

امین چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
برای من که آخرین امتحان حس غریبی داشت... آخرین امتحان کل دوره کارشناسی...
چشم رو هم بذارید درس‌تون تموم شده...
قدر این لحظات رو بدونید... داشتم تصاویر جشن فارغ التحصیلی رو با عکس‌های اولین روزهای دانشگاه مقایسه می‌کردم... چقدر همه بچه‌ها عوض شده بودند...
بگذریم، به این میگند منطق!
من جای انیشتین بودم با پتک می‌کوبیدم روی سر نیوتن و می‌گفتم این هم کیلوپاسکال!!!

من هم به روزم
یاعلی

سلام
اتفاقا ۲ تا از هم اتاقی های من هم سال آخری بودن! خودم رو که جای اونا یا شما می ذارم تا حدودی می تونم حس کنم که چه احساس غریبیه! مخصوصا برای هم اتاقیام که ۴ سال با یه سری آدم روز و شب زندگی کردن و حالا باید از همدیگه دور بشن!‌ خیلی سخته!

تمام تلاشم همینه که از این فرصت ها به نحو احسن استفاده کنم!

:))!! این "کیلو پاسکال" خیلی باحال بود!!

میام خدمتتون!
یا حق

فاطمه چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:05 ب.ظ http://ghazal2005a.persianblog.ir

سلام عزیزم

خوش اومدی ...

چرا ! ایام اعتکاف رو از قلم انداختی ... اون هم میگذاریم به حساب امتحاناتی که داشتی

لبخند رو هم به لب ما نشوندی ... دستت درد نکنه
روزگارت باد شیرین ! شاد باش

سلام فاطمه عزیز

ممنون! :)

بذارید به حساب اینکه خیلی دوست داشتم برم و قسمت نشد!!

باعث افتخاره که مسبب شادیتون شدم! ؛)

در پناه حق

ع.ر.وطندوست چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ب.ظ http://123tamam.blogsky.com

سلاام!

به به! معلومه سرفرازانه امتحانا رو تموم کردیدا!!

این چهار سال که چیزی نیست از این بیشتر هم سریع میگذره!
ما که نفهمیدیم چطور گذشت!

انشا الله که برای ما همه یه دعای مشتی کرده باشید! :)

یادش بخیر! من این paranormal activity رو توی سینما دیدم! کیفیت سینماییش لطف دیگه ای داره!


یا امام هشتم! الان گیت رو میبندن!! :))
پرواز رفت!

یا علی

سلام

سرفرازااااانه! حالا نمرات بیاد ببینیم چه گلی به سر خودمون و استادا زدیم!

زمان بس ناجوانمردانه سریع می گذرد...

به یاد همه بودم! انشاالله خدا قبول کنه!

دارم تصور می کنم دیدن این تیپ فیلما با کیفیت سینمایی چطوریه!‌
تو مخیله ام نمی گنجه! :دی

یا حق

مهرگان چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خسته نباشی!!
تبریک میگم دیگه از تریپ سال اولی خارج شدین و رسما به سلک دانشجویان سال بالایی پیوستین!!
مناسبت های گذشته (به ویژه میلاد بانوی دوعالم س) و مناسبت های آینده رو بهتون تبریک می گم

حالا چرا همه این اتفاقات تو بهشت افتاده؟؟

فالب جدیدت هم مبارک ... قالبی که قبل از این گذاشته بودین کامنتیش مشکل داشت


موفق باشی

سلام
سلامت باشید! :)
بلـــــــــــــه! به سلامتی و موفقیت این مرحله سخت و جانکاه رو پشت سر گذاشتیم! دیگه از دست القاب ترمکی و V.J و ... خلاص شدیم بحمد الله! :))

ممنون! به همچنین :)

ممنون! بله قبلیه موقتی بود! خدا رو شکر مشکل مرتفع شد!

التماس دعا
یا حق

س.ح چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام
مبارکا باشه..
قابو برووو...خیلی قشنگه..
یا علی
التماس دعا

سلااام عزیز دل
خیلی دلم تنگ شده هااا! ؛)
ای بابا! خجالتمون ندید!‌چشماتون قشنگ می بینه! :)

محتاجیم به دعا
یا حق

مهدی چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام
خسته نباشین
دانشمندان در بهشت خیلی خوب بود کلی شاد شدم
ممنون
یا حق

سلام

سلامت باشید!
خدا رو شکر که خوشتون اومد!
خواهش می کنم!
یا حق

زهرا پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ب.ظ



پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان چه زود دیر می شود

سلاااام!
miss konkoori! :)))
حال و احوال چطوره؟!
ایشالا کنکور رو فیتیله پیچ کردی دیگه!؛)
عزیمت کجا بود بابا!‌تازه اومدیم! گیرت آوردیم! :دی
انشاالله فردا می بینمت! دلم برات یه ذره شده!

دوست دارم!
یا حق

مهدی.م جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام خوبی
وای کی یادش بره این ۴سال!
ما که بیشتر از اینکه سر کلاس باشیم اداره فرهنگی بودیم!!!!!!!!!۳هم کلاسی روی یک میز!!!!!اداره رو هم میترکوندیم!
جشن فارغالتحصیلی خوبی نداشتم
نمی دونمم چه جور گذشت!
اما سر ارشد قول میدم تلافی این ۲سال دوری از درس رو در بیارم!دی:
نشون به اون نشون که کلاس از دستم آرامش نداره!!!!!!!!!!!!!!!!اساتید که جای خود داره
البته یکیشون بد جور تلافیشو سر تصحیح برگم خالی کرد!
انشالله سال اول phd

سلام
ممنون

پس شما هم اهل ترکوندن هستید!! :))
تو یکی از کلاسای عمومی محترمانه یه جوابی به استاد دادم که به هرکی گفتم گفت اگه نیفتی باید کلاهتو بندازی هوا!! :))

انشالله!

یا حق

ولی زاده جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ب.ظ http://ghodrat.blogsky.com

سلام
از طریق وبلاگ یکی از دوستان آشنا شدم. امیدوارم امتحانات و خوب داده باشین. قالبتون هم فوق العاده س. حضرت حافظ هم کارشون خیلی درسته.
التماس دعا

سلام
باعث افتخاره! خیلی خوش اومدید!
خدا رو شکر خوب بود!
چشماتون فوق الاده می بینه! قابل شما رو نداره! :)
خیــــــلی درسته!

محتاجیم به دعا
یا حق

راضیه جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.judyabot.blogfa.com

سلام عزیزم
چقدر زود دلم برات تنگ شد!!!!!
واااااای
حالا من چه جوری سه ماهو صبر کنم!!!!

امتحاناتتم که عالی دادی
در جریان امتحانای ما هم که هستی!!!!
پس چیزی در اینجا ننویسم بههههتره!

این دانشمندان در بهشتم که واقعا جالب بود
این نیوتون از بچگی همینجوری دغل باز بود!
آخه بچه محل بودیم!
طفلکی پاسکال همیشه میرفت برای ماماش اینا چغلی میکررررد!
آآآآآخی
چه روزایی بودااااااا
هیییییییییییی


ممنون که خاطرات منو با سایر دانشمندا زنده کردی!!!!
(باز من لاف زدم)

بووووووووووووووس

سلاااااااااااااااااااام!
من که قبل از خداحافظی دلم برات تنگ شده بود!!
صبر...

عااااالی! تو که خبر داری!‌؛)

اااا! تو هم یادته؟!
یادش به خیر چه دورانی بود! :دی
بچگی هم عالمی داشتا!! :)))

بوووس بووووس

ابوطالب ندری جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.photoashand.blogfa.com

درود
خدا قوت و سالم باشید
با عکسهایی از استان گلستان بروزم و حتما ببینید و به دیگر دوستانتون معرفی کنید.
ابوطالب ندری

www.photoashand.blogfa.com

www.parkgolestan.blogfa.com
[گل]

سلام

به به! استان همیشه سبز گلستان! سرزمین طلای سفید!
اومدم...

یا حق

فریده وپارسا یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 ق.ظ http://http://www.parsanaghavi.blogfa.com/

خسته نباشی عزیزم

سلامت باشی عزیزم!
به پارسا بگو چیزی که بهش گفتم یادش نره!

دوستون دارم!
یا حق

د یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام.

:)

خیلی خوبه، خیلی خوشم میاد از کسایی که توی این سیستم مریض آمورشی اونقدر با انگیزه رشته شون را انتخاب کردن که هرگز نمیبینی کم بذارن!

انشاالله که یه متخصص متعهد و بسیار مفید بسازه این تلاشها!

اول میخواستم بگم حتماً تابستون اول را چند واحدی بگیرید، بعد دیدم خب خیلی فاکتور ها را باید در نظر گرفت؛ حتماً خودتون بهترین انتخاب را میکنید. :)

دعاو هستم...
در پناه حق.

سلام

؛)

ما تلاشمون رو می کنیم!با اعتماد به خداوند متعال! :)
انشاالله!‌ممنون

اتفاقا واحد برداشتم! البته تو شهر خودم! :)

ممنونم دوست خوبم
یا حق

علی عباسی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ http://aliabbasi68.blogfa.com

با سلام به وبلاگ نویس شاهکوهی
این چهار سال مثل باد از جلوی چشمان شما می گذرد و شاید تنها خاطرات آن روزها برای شما باقی بماند....
امید است موفق باشید در تمام مراحل زندگی بخصوص در درس.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امسال مجمع دانشجویان شاهکوه در تاریخ ۱۵مرداد ماه برگزار می شود و قرار است در آن نمایشگاه علم و دانایی برگزار شود که اگر افتخاری در زمینه اختراع تالیف کتاب و یا موفقیت در زمینه در سی دارید حتما با آقای حجت بطیار در گرگان هماهنگ کنید و فکر کنم با دکتر علی اکبر جلالی هماهنگ کنید راحت باشید.
به امید روزهای خوب برای تمام دانشجویان شاهکوهی
فعلا
یا علی

سلام از ماست
درسته! البته باد که خوبه!‌ الان به سرعت نور داره می گذره!!
ممنون! همچنین شما!

امسال تو مجمع دانشجویان جای یه نفر خیلی بینمون خالیه... :(
خدا پدربزرگ ما و دایی شما رو بیامرزه!
ممنون بابت اطلاع رسانی

انشاالله!
یا حق

elaheh سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ

salooooooooooooom!!!!

chetori?halo ahval???

khosh migzare?

pas farda sob bayad tehran beram vase amale chesham!!eltemase 2a hesabi!!

age badio khubio kholase har chi didi halal kon...............!!!!(oh chi goftam!!!)

enshala age be salamat az zire nure amal!!bargashtam mibinamet.

kholase age be dalile tosiye haye akide doktor! natunestam be webloget sar bezanam be bozorgie khodet bebakhsh!!!!

shad bashi

eltemase 2a

ya hagh

سلام عزیز دل
خدا رو شکر! تو خوبی؟!

به به!‌ به سلامتی! پس ایشالا قراره از شر عینک خلاص بشی دیگه! ؛)

منتظر بازگشت پیروزمندانت هستیم!
انشاالله به سلامتی برمی گردی!

دوست دارم!
یا حق

سیدامیرحسام سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.shia-book.blogsky.com/

سلاااام
امیدوارم از امتحانا و نمراتی که بعدا میاد! راضی باشید.
که این سازی است که صداش فردا بلند میشه!!!!
یواش یواش درسا هم جدی تر و تخصصی تر میشه. انشاالله در ادامه موفق باشید.

راستی قالبتون مبارک! هرچند که الان من چیزی جز یه زمینه سفید نمی بینم!!
یه مقدار به کل قالب ریخته به هم. نمیدونم چرا!

قبلیه هم کامتش مشکل داشت! نمیدونستیم از کجا بهتون بگیم!

اون قضیه دانشمندا هم قشنگ بود!
میگم حالا از کجا معلوم اینا همشون میرن بهشت؟!!!
(خنده)

اگه اینا میدونستن میخوان یه همچین جکایی براشون در بیارن عمرا قدم در وادی دانش میزاشتن!(خنده)

صبح نزدیک است و ...

سلام
" نمراتی که بعدا میاد "
اوه اوه... پناه می برم به خدا :دی
ممنون! انشاالله

بله! قبلیه موقتی بود و مشکل داشت! خدا رو شکر حل شد!

بهشت؟! خدا می دونه! ما بنا رو به خیر می ذاریم!
یعنی می گید ما تو بهشت در محضر این دانشمندا نیستیم؟! :دی

ممنون!
در پناه حق

زهرا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام فائزه جان ....تسلیت می گم...خدمت می رسیم

سلام زهرای عزیزم
ممنونم!
بزرگواری عزیزم

یا حق

امین چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
میگم قصد ندارید "خانه" رو بسازید؟!!!
آخه خیلی وقته "خانه‌ای خواهم ساخت" مونده :دی

سلام

به زودی می سازیم!
ولی کاش هیچ وقت با این پستی که می خوام بذارم ساخته نمی شد... :(

راضی هستیم به رضای خدا

یا حق

راضیه پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.judyabot.blogfa.com

سلام عزیزم
الان چند دقیقه داره از تماس تلفنیمون می گذره!
واقعا وقتی خبر فوت پربزرگ گلت رو شنیدم ناراحت و شوکه شدم!
مخصوصا وقتی یاد خاطراتی که ازش میگفتی افتادم!
ان شاالله خدا بیامرزدشون و غریق رحمتشون کنه!
بازگشت همه به سوی خداست
و پیش خدا پناهگاهی امن و راحت و زیبا برامون وجود داره!
فقط تحمل جدایی برامون سخته...که رسم این دنیا همینه!
سختی کشیدن و تحمل سختی ها....

دوستت دارم
دلم هم خیییییلی برات تنگ شده
امیدوارم این دوماه هم مثل همه ی لحظات زندگی دنیوی , سریع بگذره و من روی ماهتو ببینم!

بوووووووووووووووس

سلام مهربون

...

خاطره! تنها چیزیه که ازش برامون مونده...

درسته!‌ ما هم در مقابل خواست خدا سر تعظیم فرود میاریم...
این هم یه امتحانه!

منم دوست دارم و دلم برات تنگ شده عزیزم!
بوووس بوووس

سیدامیرحسام پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.shia-book.blogsky.com/

سلام...

دوستان نوشتن که عزادار هستید. گویا که پدر بزرگتون رو از دست دادید.
انشاالله خداوند غریق رحمت قرارشون بده و میهمان اهل بیت (علیهم السلام) باشند.

تسلیت و همدردی ما رو هم بپذیرید.

صبح نزدیک است و ...

سلام

...

انشاالله! محتاج دعای دوستان هم هستیم!

ممنون از محبتتون!

یا حق

د پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام.
هیچ وقت لحظه ای را که پدریزرگم از پیشمون رفتن یادم نمیره، از اون روز مرگ برام یه رنگ دیگه شده....
میخوام بگم که فکر کنم بفهمم چه حالی دارین...خیلی تسلیت میگم!
خداوند انشالله با اولیاالله محشورشون کنه...!

سلام
درسته!‌خیلی خاطره دردناکیه!‌ ولی خدایی که درد میده صبرش رو هم میده!
انشاالله خدا به همه داغ دیده ها صبر بده!

یه دنیا ممنون از هم دردیتون! ممنونم!
انشاالله

یا حق

ع.ر.وطندوست پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:54 ب.ظ http://123tamam.blogsky.com

سلاام!

خیلی ها این تجربه رو داشتن! پس میشه درک کرد که الان چه احساس و شرایطی دارید! شاید تنها تفاوت در میزان علاقه به افراد و خاطراتی که با اونها داریم باشه!

تسلیت و همدردی من رو هم بپذیرید! انشا الله که روحشون شاد باشه و خدا صبری به شما و سایر عزیزانشون بده!

زنده باشید

التماس دعا

یا علی

سلام

تجربه تلخیه!‌ خیلی تلخ...
ولی خوب رسم دنیا همینه ٬تا تلخی نباشه شیرینی حس نمیشه!
فقط باید به خود خدا پناه برد...

ممنون!
انشاالله!
خدا انشاالله روح پدربزرگ شهید شما رو هم قرین رحمت کنه!

پاینده باشید

محتاجیم به دعا

یا حق

مهرگان شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:15 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام فائزه جان
تسلیت من رو هم بپذیر
انشالله روحشان قرین رحت الهی

موفق باشی

سلام مهرگان عزیز

بی نهایت ممنونم!
انشاالله!
انشاالله خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه!

در پناه حق باشی

امین شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ

سلام
آقای وطن دوست راست میگند... من هم در عرض یک سال هم پدربزرگ و هم مادربزرگم رو از دست دادم و دقیقاً احساس شما رو درک می کنم...
بالاترین درجات بهشت رو برای ایشون از خدا مسئلت می‌کنم.
روح‌شون شاد

سلام

درسته... خیلی دردناکه... از همدردیتون ممنونم!
انشاالله خدا پدربزرگ و مادر بزرگ شما رو هم بیامرزه!
بزرگوارید! ‌خیلی ممنونم

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد