-
یاد باد آن روزگاران... یاد باد...
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 01:13
سلام یاد اسفند ۸۸ بخیر... دلم خواست یادی از سفر به دیار نور کنم! یاد عهدایی که با خدا بستم... یاد قولایی که دادم... دنبال شور و داغی بودم٬ اونجا شعور و پختگی تقسیم می کردن!! کجای کارم من؟! ... عجب سفری بود! عجب سفری... در سنگر عشق... " السلام علیک یا اباعبدالله " جانم فدای... با وضوی عشق آماده برای نماز...
-
مراسم ازدواج به سبک قدیم
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1389 02:00
سلام یکی هزاران چیزی که تو زندگی همیشه برام جذابیت داشته و داره آداب و رسوم و مراسم هاییه که تو مناطق مختلف ایران عزیز و بین اقوام مختلف وجود داره که متاسفانه داره کم کم به دست فراموشی سپرده می شه و خیلی هاشونم دیگه فراموش شده و اجرا نمیشه و مراسم های مدرن و اکثرا غربی که با فرهنگ اسلامی و ایرانی ما اصلا سازگاری نداره...
-
کتاب نامه!!!
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 02:28
سلام دوستان روزای سه شنبه تو دانشکده ما روز کلاسای عمومیه! جای شما خالی از ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر از این کلاس به اون کلاس. حالا اگه محتوای درست و حسابی داشتن و آدم یه چیزی یاد می گرفت یه حرفی! ولی متاسفانه اصلا چیزی ازشون در نمیاد. من هم که دیدم این طوری نمی شه تصمیم گرفتم هم برای جلوگیری از حذف شدن حضور فعال و البته...
-
بزرگ می داریمش که او خود بزرگ زاده ای بزرگ است...
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1389 02:31
سلام دوستان می دونید ۱ اردیبهشت چه روزیه؟! اگه می دونید که خوشا به سعادتتون و اگه نه من الان بهتون می گم... امروز... سالگرد بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرین سخنه این روز رو به همه ایرانیان فرهیخته تبریک می گم و باز هم برای هزارمین بار ( و البته بیشتر! ) به خاطر ایرانی بودن به خودم می بالم! تو این مناسبت جای چی خالیه؟!......
-
عکس هایی از نمایشگاه (غرفه گلستان)
دوشنبه 30 فروردینماه سال 1389 01:22
سلام دوستان الوعده وفا! برای دوستانی که پست قبلی رو مطالعه نفرموده بودن یه بار دیگه توضیح می دم که جای شما خالی سه شنبه هفته گذشته تو دانشکده ما نمایشگاهی برگزار شد که تو اون بچه های استان های مختلف غرفه هایی رو برای آشنایی بیشتر سایرین با استانشون برپا کردن! با اینکه خیلی از دوستان در حق خودشون و ما کم لطفی کردن ولی...
-
معرفت در رفاقت!
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1389 02:22
سلام دوستان جای شما خالی امروز به لطف خدا و تلاش فراوان بچه های اکتیو دانشکده نمایشگاه به خوبی و خوشی برگزار شد و همه بسی لذت بردن و اوقات خوشی برما گذشت! بهتون قول داده بودم تو این پست دستاوردهای نمایشگاه رو بهتون نشون بدم ولی با نظر برادر خوبم آقای سید امیر حسام که تو پست قبلی فرمودن: "بازم رفاقت خانما! اگه...
-
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟!
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 04:38
سلااام! شبی که سپری شد (البته الان ۴:۲۰ صبحه) دوست خوبم سما جان در حالت روحی کمی تا حدودی خط خطی و نا مساعد به سر می برد! ( گاهی این موارد در خوابگاه پیش میاد. بالاخره دوری از خانواده و فشار درس (!!!) و سایر مسائل دست به دست هم میده و مسبب این حالات میشه!) ما هم که به رسم دوستی نه بس دیرینه اما عمیقی که با این رفیق...
-
آنسوی مرزها...
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 04:44
سلام دوستان چند و قت پیش داشتم یه کتابچه ای می خوندم که توش ضرب المثل های خارجی نوشته شده بود! یه تعدادیشون برام جالب و قابل تامل بود ولی چیزی که در آخر بهش رسیدم این بود که الحق و الانصاف یه دونه از اینها هم به گرد ضرب المثل های ناب خودمون نمی رسه! هیچ جای دنیا فرهنگ و ادبی غنی تر از ایران اسلامی نداره! من به این حرف...
-
درس زندگی
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 16:51
سلام دوستان همه ما ( حداقل دوستانی که به این خونه میان) اینو قبول داریم که امام خمینی (ره) تو همه ابعاد زندگی ارزشمندشون یه انسان کامل بودن . از زندگی سیاسی ایشون زیاد گفتیم و شنیدیم، تو این پست می خوام یه نگاهی به زندگی شخصی ایشون و رابطه با همسرشون بکنم و برای این کار فعلا به نامه ایشون به خانم خدیجه ثقفی (همسر...
-
در لحظه تحویل سال حافظ گفت...
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1389 23:24
شمه ای از داستان عشق شور انگیز ماست این حکایت ها که از فرهاد و شیرین کرده اند هیچ مژگان دراز و عشوه جادو نکرد آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کرده اند ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست قابل تغییر نبود آنچه تعیین کرده اند در سفالین کاسه رندان به خواری منگرید کاین حریفان خدمت جام جهان بین کرده اند نکهت جان بخش دارد خاک...
-
سرزمین خدایی... خاک آسمونی...
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 02:40
به نام او بسیار سفر باید... اما این بار یه سفر متفاوت بود! رفتیم به یه سرزمین به ظاهر هیچ و در باطن همه چیز... گفتیم: اینجا کجاست؟!! گفتن: بهشت! گفتیم: مگه میشه؟!!! یه مکثی کردن بعد یکیشون پرسید: بهشت کجاست؟! فوری گفتیم: خوب٬ یه جای خیلی قشنگ که همه خوبی ها توش جمعن٬ یه جای پاک! گفتن: خوب٬ شما اینجا غیر پاکی می...
-
...
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 18:32
با سلام به امام زمان (ع) و درود به امام خمینی سلام به رزمندگان اسلام اسم من زهرا می باشد. این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم! پدرم می خواست جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد! من ۹ سال دارم و نصف روز مدرسه و نصف دیگر را قالیبافی می روم. مادرم کار می کند. ما ۵ نفر هستیم. پدرم مرد و ما...
-
یک نامه... یک نصیحت... شاید عبرت...
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 01:08
خلاصه جواب نامه حضرت علامه حسن زاده آملی به یک دوست (سال ۱۳۴۸) بسم الله... ...اگرچه گفته اند گنج در ویرانه است ولی هر ویرانه را گنج نیست و در آنجا که گنج است یافتن آن بی رنج نیست! شیخ اجل سعدی می گوید: حکیمان دیر دیر خورند٬ عابدان نیمه سیر خورند٬ زاهدان تا سر رمق٬ جوانان تا طبع برگیرند و پیران تا عرق کنند! آخر سوره...
-
ظرفیت
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1388 23:51
سلام دوستان تو این پست می خوام چنتا سوال ازتون کنم! تا حالا شده احساس کنید که یه حرفی داره رو دلتون سنگینی می کنه؟ تا حالا شده دنبال یه کسی باشید که اون حرفی که تو دلتون مونده بهش بگید تا سبک بشید؟ تا حالا شده خودتونو ملزم کنید که موضوعی رو پیش خودتون نگه دارید و به کسی نگید ولی حس کنید که دیگه ظرفیتتون تموم شده؟...
-
تعدادی از کتاب های مورد علاقه (بازی)
دوشنبه 10 اسفندماه سال 1388 01:30
سلام مهرگان خانم یه بازی خیلی جالب راه انداختن که منم افتخار شرکت تو این بازی رو پیدا کردم! (معرفی ۷ کتاب و ۷ دوست برای ادامه این روند!) چقدر کار سختی بود که بین دریای اسامی کتاب های مورد علاقه فقط ۷ تا (!) رو انتخاب کنم. سعی کردم از هر مبحثی یکی دو مورد معرفی کنم! ۱ ـ چنین گفت زرتشت نوشته فریدریش نیچه ترجمه: داریوش...
-
سخنان دلاویز
جمعه 7 اسفندماه سال 1388 19:54
*ای درویش! توحید نه آن است که او را یگانه دانی٬ توحید آن است که او را یگانه باشی. *به کودکی پستی٬ به جوانی مستی٬ به پیری سستی٬ پس خدا را کی پرستی؟! * الهی! ندانستم٬ چون دانستم٬ نتوانستم... *دشواری خلق از سه چیز است: از وقت٬ پیش می خواهند٬ از روزی٬ بیش می خواهند و از آن دیگریاز آن خویش می خواهند! *طاعت را رها مکن٬ چون...
-
در این غروب شنبه دلم برای خودم تنگ می شود...
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 23:34
بازم منو تنهایی و باران بازم منو دل تنگی یاران بازم منو دست از تو کشیدن؟! بازم منو دل از تو بریدن؟! نتوانم... نتوانم... به خدا نیست توانم *** من که شیدای تو هستم... دست به دامان تو هستم... زیر باران٬ چشم گریان٬ لب عطشان عقل و ایمان ز تو خواهم! *** عطش و عشق بدادی داغ بر دل بنهادی که سیراب شوم از عطش عشق که بی تاب شوم...
-
خارج را به ایران بیاورید و راحتمان کنید!!!
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 12:27
سلام دوستان! یکی از مطالب جالبی که در سفر با ماشین زمان به سال ۵۷ باهاش برخورد کردم نقدیه که تو این پست براتون گذاشتم! دیگه چیزی نمی گم... قضاوت با شما... خارج را به ایران بیاورید و راحتمان کنید! آدم های های بی عرضه ای هستیم به خدا. گندممان را از خارج می آوریم٬ گوسفندمان را از خارجستان وارد می کنیم، رقاصمان را از فرنگ...
-
رو کم کنی شاعرانه!!!
شنبه 24 بهمنماه سال 1388 23:15
حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به حال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را امیر نظام گروسی: اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را بدو بخشم تن و جان و سر و پا را جوان مردی بدان باشد که از ملک خویشتن بخشی نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را انوشه: اگر آن مهرخ تهران بدست آرد دل ما را به لبخند ترش بخشم تمام روح و...
-
ماشین زمان ۳
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 13:18
مذاکرات پشت پرده درباره سرتوشت شاه امام خمینی: ادامه مبارزه یک تکلیف است ( کیهان/ 18 بهمن 57) *کاش امام زنده بود و همینطور قاطعانه می گفت الان تکلیف چیه! ---------------------------------------------------- سوال برای تعیین رژیم در همه پرسی: جمهوری دموکراتیک اسلامی: آری یا نه! ( کیهان/ 30 بهمن 57)...
-
ماشین زمان ۲
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 10:49
سلام الوعده وفا . می خوام ماشین زمان رو راه بندازم. از مسافرین محترم خواهشمندیم در صندلی های خود بنشینید و کمربندهای ایمنی خود را ببندید!!! تیترهای جنجالی روزنامه های سال 1357 : مذاکره برای بازگشت حضرت آیت الله خمینی ( کیهان/ 7 شهریور 57) ----------------------------------------------------- 12 خواسته جبهه ملی اعلام...
-
ماشین زمان
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1388 12:00
سلام حتما تا حالا اسم " ماشین زمان" به گوشتون خورده! تو کتاب ها و فیلم های علمی- تخیلی هم زیاد از این موضوع استفاده کردن. شاید کنجکاوی ذاتی انسان نسبت به گذشته و آینده اونو به این فکر واداشته! این مقدمه چینی ها رو کردم که بگم من یه ماشین زمان پیدا کردم!!! از بچگی شنیده بودم که مادربزرگم یه مجموعه از روزنامه...
-
یه جمله عجیب تو زبان انگلیسی!!!
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1388 23:22
سلام! یه ایمیل جالب به دستم رسید که فکر می کنم خوندنش خالی از لطف نیست! این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی! نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار: I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting...
-
نظریه من درآوردی!!!
دوشنبه 5 بهمنماه سال 1388 23:51
سلام دوستان عزیز مدتی بود که داشتم به یه نظریه فکر می کردم که به نظرم اگه عملی بشه چیز جالب و به درد بخوریه! خیلی بهش فکر کردم که اصلا عملی هست یا نه که به این نتیجه رسیدم که ممکنه اولش یکم سخت باشه ولی غیرقابل اجرا نیست! برای آزمون نظریه هم اول از خودم شروع کردم می دونید؟! من فکر می کنم زندگی آدما رو یه طیفی از انرژی...
-
گوش شنوا کو؟
جمعه 2 بهمنماه سال 1388 13:30
تا چند کشی نعره که قانون خدا کو؟/ گوش شنوا کو آن کس که دهد گوش به عرض فقرا کو؟/ گوش شنوا کو؟ مردم همگی مست و ملنگند به بازار/ از دین شده بیزار انصاف و وفا و صفت و شرم و حیا کو؟/ گوش شنوا کو؟ در علم و ترقی همه آفاق عوض شد/ اخلاق عوض شد ما را به سوی علم و یقین راهنما کو؟/ گوش شنوا کو؟ در خانه همسایه عروسی است آملا/ به...
-
Match maker
سهشنبه 29 دیماه سال 1388 23:22
سلام دوستان! دیروز یه موضوع جالبی تو خوابگاه ما مطرح شد که همه دوستان رو به شوخی یا جدی وادار به اظهار نظر کرد و البته کلی اسباب خنده من و هم اتاقی ها رو فراهم آورد! قضیه از اینجا شروع شد که حدود ساعت ۶ شب بود و بنده بعد از پشت سر گذاشتن یه روز پر هیجان حاصل از یه امتحان نفس گیر(!) در خواب غفلت(!) به سر می بردم که با...
-
هدیه حافظ...
یکشنبه 27 دیماه سال 1388 13:19
سلام دلم خواست یادی از حافظ کنم! یاد غزلی که شب یلدای امسال بهم هدیه داد افتادم. به ذهنم فشار آوردم که کدوم صفحه بود؟! 88 ... کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حور سرشت چمن حکایت اردیبهشت می گوید نه عاقل ست که سینه خرید و نقد بهشت به می عمارت دل کن که این جهان خراب بر آن سرست که از خاک ما...
-
فیلم مستند!!!!!!!!!!
دوشنبه 21 دیماه سال 1388 01:09
وای... خدای من به دادم برس!!! واقعا دیگه احساس می کنم که مغزم داره هنگ میکنه! فیلم... امشب یه فیلم دیدم... یه فیلم مستند... خدایا من دیگه گنجایشم داره تموم می شه! بهم قدرت تفکیک و تحلیل این همه تناقض رو بده! کمکم کن... دوست دارم ساعت ها و ساعت ها و ساعت ها حرف بزنم٬ دوست دارم یه کسی یا یه چیزی پیدا کنم که به همه...
-
کشتی اهل طرب
چهارشنبه 16 دیماه سال 1388 14:44
سلام همیشه ادبیات از درسای موردعلاقه من بوده و همیشه از خوندش لذت بردم (و میبرم)! همه سبک های ادبی هم برام جذابیت داره.از ادبیات کهن و کلاسیک گرفته تا ادبیات معاصر و مدرن. هرچند فکر می کنم در اکثر موارد بار معنایی و زیبایی کلام ادبیات معاصر هیچ وقت به پای ادبیات کهن نمی رسه! داشتم برای امتحان ترم کتاب ادبیات رو که تو...
-
میان مسجد و میخانه
جمعه 11 دیماه سال 1388 22:37
ره میخانه و مسجد کدام است؟ که هر دو بر من مسکین حرام است نه در مسجد گذارندم که رند است نه در میخانه کاین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است بجویید ای عزیزان کاین کدام است به میخانه امامی مست خفته است نمی دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می شناسد که...